۱۳۹۳ آذر ۲۶, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (45)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
جلال سرفراز
(  ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ برلین)

ویرایش:
برگشتنی با جاهد

دو سه جا ایستادم
و به یاد آوردم مردی را
که گویا دیگر نیست
گفتم:
«قرار بود که باشی»
گفت:
«حالا هم هستم
می بینی؟
داریم با هم حرف می زنیم»

خندیدم
لک لک ها رفتند و آمدند
و سنگ ها،
 فرسنگ ها از زیر پایش غلتیدند.

گفتم:
« کجا؟»
گفت:
« همینجا!
مگر نمی بینی؟»

دلم گرفت
هق هقِ تلخم را شنید؟
نمی دانم

پایان
 
خیلی زیبا ست.
شاید یادها جاودانه ترین جاودانه ها باشند.

2 
علم و ایمان همدیگر را مستثنی نمی دارند.
علم و ایمان همدیگر را مشروط می سازند
و حتی پدید می آورند، تقویت و یا تضعیف می کنند.

ضد علم ایمان نیست.
ضد علم خرافه است.

ضد ایمان هم علم نیست.
ضد ایمان،
اگنوستیسیسم (ندانمگرائی، لاادریت) و اسکپتیسیسم (تردید گرائی، شکاکیت)
اند.
    
همین ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) 
مبلغ خرافه است و خصم علم. 

3
زئوس ـ خدای آذرخش
 
خدایان اولمپ یونان باستان
نتایج انعکاس خدایان زمینی اند.
انعکاس مادیت یافته در میتولوژی (اساطیر)  اند.

مظاهر تیپیک (نمونه وار)  عشق و نفرت و صلح و جنگ و ستم و غیره ی
زمینی در آئینه  ضمیر آدم ها انعکاس می یابند
بعد از مادیت یابی میتولوژیکی این تصاویر،
خدایان و یا الهه های اولمپ تشکیل می یابند
که سکنه کوه اولمپ اند 
و همان سوداهائی را در سر دارند
که اعضای طبقه حاکمه در کدوی کله دارند.
سکس و صید و تله و توطئه و سوخت و ساز و ساخت و پاخت
  
4

رضا شاه و تاج الملوکش
 حق دارند که از استالین خوش شان بیاید.
چون استالین با جماعت خاین همان کرده که
رضا شاه با ارانی خاین کرده است.

 بعید هم نیست که استالین عیرانی باشد.
چون 
خیلی از خریت های استالین 
واقعا هم 
از خریت های تیپیک عیرانی جماعت 
بوده  اند.

استالین و حواریونش
از فرط عیرانیت 
چیزی نمانده بود که
خاین  بالفطره ای به نام
ابوالقاسم لاهوتی
را هم به درک واصل کنند.
طرف شانس آورده بود که جان سالم بدر برده بود.

ما ولی فقط از بی بی سی خوش مان می آید
که هم سکسی است و هم سلطنت طلب.
به همین دلیل به عه زاب  چپ از در عقب
مأموریت می دهد که 
مرتب و مسلسل
از تاج و تاجدار و تاج الملوک و 
شاه و شاهزادگان
ببافند و بچاپند
چه بهتر اگر شاهزاده 
مریم فیروز
 باشد.

5
ماده و یا وجود مفهومی فلسفی است.
عالی ترین مفهوم (مقوله) فلسفی است.  
ماده فیزیکی مورد نظر شما و یا انرژی و سنگ
فرمی از بسط و تعمیم مفهوم ماده است.

مراجعه کنید به
دیالک تیک ماده و روح
تجرید و یا انتزاع
  مفهوم
 مقوله
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

ماده ضمنا لایتناهی است.
مادی ازلی و ابدی است.
خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است
حتی از نظر فیزیک و شیمی و غیره

6

حالا بروجرد و خرم آباد به جای خود
هدف طرف از اشغال قهرمانانه ی قهوه خانه چی بوده؟
مگر قهوه خانه، پادگان، وزارت جنگ، محل بسیج و غیره بوده؟

در عخبار آمده که طرف قصد دعوت قهوه خوران به اسلام را داشته است.
خوب باشد.
ولی اسلام چه گلی بر سر آش خوران و لاشخوران زده که
بخواهد بر سر قهوه خوران بزند؟

7
ممنون
تجربه ما حاکی از این است که ایرانی جماعت دیگر توان تأمل و تفکر ندارند.
از تنها عضو بدن که کمترین استفاده ای نمی کنند
مغز فلک زده گچ گرفته 
 است.
شما از حدود 2000 «دوست» ما
دومین کسی هستید که می توانید «بیندیشید»
و اولین کسی هستید که  می اندیشید.
همین خود کشف هراس انگیزی است.

خیلی ها
تعریف روشنی از دوست داشتن و حتی دلیل روشنی بر عشق و علاقه
نسبت به کسی ندارند.
انبوهه ای از نیازها و نازها و تصورات و توهمات و همدیگرفریبی ها و خودفریبی ها
 برای ابراز علاقه و نفرت وارد عمل می شوند
و مسئله را به معما مبدل می سازند
و لذا تمیز دوست از  دشمن بسیار دشوار می شود.
باز هم ممنون از زحمتی که برای ابراز نظر کشیده اید.

8
تو را از دست بدم، چیزی نمی مونه برام
حریف

خوب، چه بهتر!
خودت می مانی بسان کوهی
ایستاده بر روی دو پای خویش
و جهانی را می توانی بیافرینی.

مهم
کشف خودیت
(فردیت و شخصیت) 
خویشتن خویش  است
که منشاء اعجازها ست. 

9

شاملو شاعر آزادی از در عقب بوده است.
احمد شاملو و جلال آل احمد مبلغ نیچه ئیسم و فاشیسم بوده اند.
 همان نقش ارتجاعی را که 
نیچه و لاشخورهای دیگر در اروپا به عهده داشته اند، 
در ایران شاملو و آل احمد و شریعتی و غیره عملی کرده اند.

10
همیشه برای "مانـــدن" دلیل هست
وبرای"رفتن" بهانه

چرا و به چه دلیل؟
به همان سان که برای ماندن دلیل و دستاویز و بهانه هست،
برای رفتن هم دلیل و دستاویز و بهانه هست.
دیالک تیک دلیل و دستاویز

همیشه برای "خواستن" نیاز هست
وبرای "رد کردن" مصلحت

در این مورد هم بسان مورد اول.
دیالک تیک حاجت و مصلحت

همیشه برای "داشتن" فضا هست
وبرای "نداشتن" تقصیر

داشتنی بدون تقصیری محال است.
حتی حلال ترین لقمه ها
چه بسا
از چنگ گرسنه ای و از سفره ی یتیمی بدر کشیده می شوند
چه رسد به داشتن های میلیاردی بعضی ها.

اگر پای ماندن و خواستن و داشتن هست که بمان
اگر نه، جهان پر است از "بهانه" و "مصلحت" و "تقصیر"

جماعت اعور 
(یک چشم)
از هر دیالک تیکی قطبی را فقط می بینند
و لذا متافیزیکی می اندیشند.

و گرنه 
گل و خار و گنج و مار و زشت و زیبا
به هم اند.
(سعدی علیه الرحمه)  

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. هر مزخرف و پرت و پلایی را بدون اینکه اندکی درباره آن عن دیشیده باشی، حتی بدون اینکه از صحت آن با خبر باشی ، بر دهان یاوه گوی خودت آوردی و نامش را روشنگری قرار دادی ، مشنگ حال می بینی ابولقاسم لاهوت نه اینکه کشنه نشده ، بلکه جایره استالین دریافت می کند ، برخی از عیرانی ها که نظیر تو می عند یشیدند و هرگز قادر به شناخت چیزی نبودند ، آگاهانه و یا ناگاهانه به محض ورود به قلمرو شوروی ، جذب ( شبکه خرابکاری تروریستی، تروتسکیسم )می شداند که در اتحاد با رایش نازی ) با روکش سوسیالیستی حاوی عن درزهای تروتسکی در آستانه فتح قدرت در آلمان آن زمان قرار می گرفتند.
    ایرانی ها همیشه در حاشیه یک رویداد از متن و از حقیقت عیننی و میدانی فاصله می گیرند.

    پاسخحذف