۱۳۹۳ دی ۲, سه‌شنبه

سیری در نقل قولی از لئون تروتسکی (4) (بخش آخر)

 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
علی فولادین 
تروتسکی
«اخلاق آنها و اخلاق ما»
مسعود بهبودی

آگاهی از ناآگاهی می بالد،
روان شناسی از فيزيولوژی،
جهان ارگانيک از غيرارگانيک،
منظومه ی شمسی نبولا (توده ی ابرهای سحابی)

·        تروتسکی در این جمله دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک نا آگاهی و آگاهی، دیالک تیک فیزیولوژی و پسیکولوژی و دیالک تیک جهان معدنی و جهان آلی بسط و تعمیم می دهد تا روند توسعه و تکامل در هستی عینی را بزعم خود «توضیح» دهد.
·        استفاده از قانون علیت برای توضیح چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی بهتر از هیچ است.
·        ولی به تنهائی کافی نیست.
·        چون زنجیر علی (علت و معلولی) فاقد حلقه اول و آخر است.

1
·        ایراد دیگر استدلال تروتسکی این است که بسان نمایندگان ماتریالیسم مکانیکی، اوتوماتیسمی را در روند توسعه مطلق می کند.
·        آن سان که این توهم پدید می آید که جهل منشاء و سرچشمه علم است.

2

·        حتی ذره ای از خرد عام اندیش لنینی در این فراز از نوشته تروتسکی به چشم نمی خورد.

·        تروتسکی بلحاظ فقر فلسفی فرقی با استالین ندارد.

·        فلسفی اندیشی استالین علیرغم سطحی و مبتذل بودنش، بمراتب قوی تر از فلسفی اندیشی تروتسکی است.

3
در تمامی فراز و نشيب اين تحول،
تغييرات کمی به تغييرات کيفی بدل می شوند.

·        فقر فلسفه همین است.
·        با دیالک تیک واحدی کمر به توضیح کل هستی بستن.

·        خود دیالک تیک کمیت و کیفیت به تنهائی قادر به توضیح تحولات نامبرده نیست.
·        مارکسیسم ـ لنینیسم فقط در کلیتش و با همه شناخت افزارهایش، چراغ راه شناخت چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی است و نه با قناعت ذلیلانه به یکی از شناخت افزارهایش.

4
·        به عنوان مثال، برای گذار از نا آگاهی به آگاهی به دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت و پل پیوند میان آندو یعنی به کار مادی  نیاز مبرم هست.
·        چون در روند کار است که تفکر و تکلم و شناخت امکان پذیر می گردد و جانور به انسان توسعه می یابد.

·        برای رسیدن به دیالک تیک کمیت و کیفیت باید از پله های متعددی در دالان های تو در توی دیالک تیک بالا رفت.

·        شاید لنین با مشاهده همراهان و یاران خود بوده که می گفت:
·        همه از مارکسیسم حرف می زنند، ولی کسی نمی داند که آن واقعا چیست.

5
انديشه ی ما از جمله تفکر ديالک تيکی
تنها يک شکل از ماده ی متغيير است.

·        ماتریالیسم مکانیکی همین است و لاغیر.

·        این همان ماتریالیسم علیل و ذلیل و مرده استالین و امثالهم نیز  است.
·        علامت تساوی گذاشتن میان ماده و روح، وجود و شعور.

·        فقط جای خردستیزان عارف مسلک خالی است.

·        این به معنی یکسان انگاری اشیاء مادی و تصاویر آنها ست.
·        این ضمنا تحت اللفظی معنی کردن احکام کلاسیک های مارکسیسم و  فراموش کردن ساده لوحانه ی مفهوم «در تحلیل نهائی» است که انگلس در هر فرصتی بکرات خاطرنشان شده است.
·        شعور در تحلیل نهائی زاده وجود است.

6
ماخنو
 
در چنين سيستمی نه جايی برای خدا و نه اهريمن و نه جاودانگی روح
و نه ميزان های ابدی قانون و اخلاقيات وجود دارد.

·        عجب!
·        تروتسکی پس از به هم بافتن آسمان با ریسمان به نفی اخلاقیات برمی خیزد و از سیستم سوسیالیستی تصور و تصویری آنارشیستی ارائه می دهد.

·        بدین طریق، جای اخلاق و اتیک فئودالی و بورژوائی را نه اتیک و اخلاق پرولتری، بلکه در بهترین حالت آنارشی اخلاقی ماخنو و در بدترین حالت نیهلیسم اخلاقی نیچه می گیرد.

·        معلوم نیست که چگونه کسانی افراد فلسفه فقیری از قبیل تروتسکی و استالین و امثال آنها  را به مقام رفیع کلاسیک های مارکسیسم ارتقا می دهند.

7
ديالک تيک انديشه در نهايت واجد خصلتی ماترياليستی است.

·        پرت و پلا گوئی بی بند و بار و بی حساب و کتاب به همین می گویند.
·        « اخلاق ما» در نیهلیسم اخلاقی خاتمه می یابد و معلوم نیست که منظور از «دیالک تیک اندیشه» چیست که خصلت ماتریالیستی دارد.

·        آنچه که اظهر من الشمس است، این حقیقت امر است که تروتسکی کمترین خبری از دیالک تیک بطور کلی ندارد، دیالک تیک ماتریالیستی پیشکش.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر