۱۳۹۳ دی ۱۰, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (60)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
حقیقتی که نتوان فهماند
نه حقیقت
بلکه توهم است.

حقیقت هم فهمیدنی است و هم فهماندنی.
حقیقت نهان از نظرها ست
ولی قابل کشف و فهم و تفهیم است

2
راه توده 
به انتشار بخش مهمی از میراث حزب توده مبادرت ورزیده است.

نوید نو 
هم تا حدودی از این نظر کار کمی نکرده است.

اگر کسی به زحمتی که از این بابت تحمل شده
فکر کند، باید قدر دان هر دو باشد
حالا موضع نظری و سیاسی دیگر دارد که باید نقد شود.
با فحاشی و پرونده سازی نمی توان
به نقد نظری و یا موضع سیاسی ئی نایل آمد.

نظر باطل باید با استدلال منطقی و با ارائه نظر حقیقی رد شود.
برای نفی و حذف هر چیز باید بدیل بهتری عرضه شود.
هارت و پورت که مؤثر نمی افتد.
طبقه حاکمه (به قول حریف ج. ا.) هم
باید بلحاظ ایده ئولوژیکی به چالش کشیده شود.

3
حق با شما ست.
فروغ گوهر نایاب قرن ما بوده است
دریغ که زود از دست رفته است

4

ایکاش خوشبینی شما در بین بود.
مؤلف این جفنگ دقیقا می دانسته که چه می گوید:
او رابطه واقعیت با تصویر واقعیت در آئینه ذهن را وارونه می کند.
به یبان فلسفی رابطه ماده با روح را وارونه می کند
تا بگوید که روح پدید آورنده ماده است.

این همان جهان بینی آخوند های وطنی و بین المللی است.
خدا خالق کاینات
در عرض 6 روز است

این خدا
  اما روزی بت بزرگی در بتکده کعبه و غیره بوده است
ساخته بنی بشر بوده است و نه خالق کاینات
که در 6 میلیارد سال هم نمی تواند خلق شود

ماده نه خلق شدنی است و نه فناپذیر
ماده عروس ازلی و ابدی هستی است
که مرتب لباس عوض می کند
فرم عوض می کند

داس و چکش و تبر و قابلمه و دیگ و چرخ خیاطی و غیره
همه از اتم های مادی آهن تشکیل شده اند

ساختار متشکله از ترکیب اتم ها
سبب شده که چیز حاصله جائی داس و جای دیگر تبر و جای دیگر اوتومبیل و جای دیگر تراکتور باشد

5
تعیین کننده، شاعر
نه کمیت چیزها، نه بزرگی و کوچکی و کوتاهی و بلندی آنها
بلکه کیفیت آنها ست.

گاهی لحظه ای به ارزش عمری است
و گاهی عمری ارزش یک لحظه را ندارد.
وارونه کردن دیالک تیک کمیت و کیفیت
مصلحت نیست، شاعر

6
عشق میانانسانی
علل مختلف مادی و فکری، غریزی، عاطفی،
پسیکولوژیکی (روانی) و غیره دارد.
عشق اصیل میان مولد و مولود

مثلا 
میان مادر ـ پدر و فرزند

مثلا
در قاموس نیمایوپیج
میان آهنگر و آهن

تشکیل می شود.

محصول کار هر کس
معشوق لایزال او ست.
چون ضمنا آئینه ماهیت او ست.

7
ضد دیالک تیکی ماهیت نه شکل (فرم)،
بلکه پدیده است.

سعدی دیالک تیک پدیده و ماهیت را
به شکل دیالک تیک نمود و بود، دیالک تیک روی و خوی و غیره
بسط و تعمیم می دهد

ضد دیالک تیکی شکل و به زبان فلسفی فرم،
نه ماهیت بلکه محتوا ست.
دیالک تیک فرم و محتوا

سعدی این دیالک تیک را به صدها شکل بسط و تعمیم می دهد
دیالک تیک صورت و سیرت
دیالک تیک پوست و مغز
دیالک تیک پوسته و هسته
و الی آخر

مارکس از ترکیب این دو دیالک تیک
در کاپیتال
دیالک تیک مرکبی می سازد:
دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی را

8
میلیتون طنز فرموده.
چون زن آدم است و نه شرکت و یا کارخانه و یا تجارت خانه
تا کسی اداره اش کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر