۱۳۹۳ آذر ۲۹, شنبه

سیری در نقل قولی از لئون تروتسکی (3)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
علی فولادین 
تروتسکی
«اخلاق آنها و اخلاق ما»
تحلیلی از مسعود بهبودی

ما به اين سبب خود را ماترياليست ديالکتيک می خوانيم که
ريشه های آن نه در آسمان و نه در اعماق آزادی اراده های ما،
بلکه در واقعيت عينی، در طبيعت نهفته است.
  
·        ما نمی دانیم که پدرمان در چه رابطه ای و بنا بر چه ضرورتی این جفنگ را سر هم بندی کرده است.
·        قرار بود که موضوع مطلب و یا سخنرانی، «اخلاق ما و اخلاق آنها»  باشد.
·        ولی سخن با جفنگ آغاز می شود.
·        آدم بی اختیار یاد انشاء های مدارس ایران می افتد.
·        موضوع انشاء، مثلا «علم بهتر است یا ثروت» بوده و ما می زدیم به صحرای محشر و از جایگزینی لایزال فصول سال به ارجحیت علم بر ثروت می رسیدیم.
·        قضیه پدر ما هم از همین قرار است:    

1
ما به اين سبب خود را ماترياليست ديالکتيک می خوانيم که
ريشه های آن نه در آسمان و نه در اعماق آزادی اراده های ما،
بلکه در واقعيت عينی، در طبيعت نهفته است.

·        از همین جمله تروتسکی می توان سطح فوق العاده نازل توسعه فکری در زمان پیروزی انقلاب اکتبر را دریافت.
·        تروتسکی تازه یکی از سران انقلاب اکتبر بوده است.
·        تو خود حدیث مفصل بخوان از این اوضاع.

·        اما معایب این جمله تروتسکی از چه قرارند؟

2
ما به اين سبب خود را ماترياليست ديالکتيک می خوانيم  

·        هیچ آدم عاقلی خود را «ماتریالیست دیالک تیکی» نمی نامد.
·        ماتریالیسم دیالک تیکی یکی از اجزای فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی است که همراه با ماتریالیسم تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی جهان بینی طبقه کارگر را تشکیل می دهد.  

3
ما به اين سبب خود را ماترياليست ديالکتيک می خوانيم که
ريشه های آن نه در آسمان و نه در اعماق آزادی اراده های ما،
بلکه در واقعيت عينی، در طبيعت نهفته است.

·        منظور از ریشه های ماتریالیسم دیالک تیکی چیست؟

·        ماتریالیسم دیالک تیکی از دو جزء ماتریالیسم و دیالک تیک تشکیل می یابد.

4
·        ماتریالیسم مکتبی و یا گرایشی فلسفی است.
·        به قول حریفی به نام انگلس، مرزبندی میان دو گرایش اصلی فلسفی با نحوه پاسخ به مسئله اساسی فلسفه صورت می گیرد:

الف
·        تقدم قایل شدن به ماده نسبت به روح حاکی از داشتن جهان بینی ماتریالیستی است.

ب
·        تقدم قایل شدن به روح نسبت به ماده حاکی از داشتن جهان بینی ایدئالیستی است.

5
·        دیالک تیک متد و اسلوب بینشی است.
·        تفاوت و تضاد میان متد متافیزیکی و متد دیالک تیکی عبارت از این است که متد دیالک تیکی، هستی (طبیعت، جامعه و تفکر)  را جولانگاه وحدت اضداد می داند، در حالیکه متد متافیزیکی میان اقطاب دیالک تیکی دیوار می کشد و  منکر وحدت اضداد است.

6
تندیس هگل و مارکس در پکن

·        هم جهان بینی ایدئالیستی می تواند دیالک تیکی باشد و هم جهان بینی ماتریالیستی.
·        تفاوت و تضاد هگل با مارکس و انگلس و لنین همین جا ست.
·        هگل نماینده ایدئالیسم دیالک تیکی است و مارکس و انگلس و لنین نمایندگان ماتریالیسم دیالک تیکی اند.
·        احتمالا منظور تروتسکی هم همین بوده است:
·        «جهان بینی ما (کمونیست ها) ماتریالیستی و متد فکری ما دیالک تیکی است.»

7
ما به اين سبب خود را ماترياليست ديالکتيک می خوانيم که
ريشه های آن نه در آسمان و نه در اعماق آزادی اراده های ما،
بلکه در واقعيت عينی، در طبيعت نهفته است.

·        ریشه های ماتریالیسم دیالک تیکی در آسمان و طبیعت و اراده کسی نیست.
·        ماتریالیسم و عناوین منطبق با آن از قیبل ناتورالیسم و غیره در تضاد ماتریالیسم و ایدئالیسم وجود دارد و نه در خارج از این تضاد.

·        در واقعیت عینی و طبیعت نمی توان ماتریالیسم دیالک تیکی و یا ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی و یا ایدئالیسم دیالک تیکی و متافیزیکی پیدا کرد.

·        تروتسکی منظور دیگری داشته و نادرست فرمولبندی کرده است.

8
ما به اين سبب خود را ماترياليست ديالکتيک می خوانيم که
ريشه های آن نه در آسمان و نه در اعماق آزادی اراده های ما،
بلکه در واقعيت عينی، در طبيعت نهفته است.

·        ایراد بینشی دیگر این جمله تروتسکی این است که در آن، میان واقعیت عینی و طبیعت علامت تساوی گذاشته می شود.
·        در حالیکه واقعیت عینی مقوله ای غنی تر و دقیق تر از مفهوم طبیعت است و تعریف فلسفی بکلی دیگری دارد.

الف
·        در چارچوب مسأله اساسی فلسفه، واقعیت عینی عبارت است از جهان مادی که در خارج از شعور انسانی و مستقل از آن وجود دارد و بوسیله شعور انعکاس می یابد.
·        از این رو مفهوم واقعیت عینی می تواند مترادف با مفهوم «جهان مادی» باشد.

·        مراجعه کنید به ماده در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        طبیعت معانی متفاوتی دارد:

معنی اول

·        طبیعت به چیزها و پدیده هائی اطلاق می شود که مستقل از شعور و در خارج از آن وجود دارند و در کل  تنوع فرم های خود  با شعور تفاوت دارند.
·        معنی طبیعت به این معنا با ماده یکسان است.

1
·        طبیعت نه تنها مقدم بر شعور است، بلکه حتی قبل از اینکه انسان و سایر موجودات زنده بوجود آیند، یعنی قبل از اینکه شعور بطورکلی تشکیل شده باشد، وجود داشته است.

2
·        مسئله مربوط به رابطه میان طبیعت و شعور، رابطه میان ماده و روح، مسئله اساسی فلسفه را تشکیل می دهد.

الف
·        پاسخ به این مسئله که آیا طبیعت مقدم بر شعور است و یا شعور مقدم بر طبیعت است، فلاسفه را به طرفداران دو مکتب متضاد ماتریالیسم و ایدئالیسم تقسیم بندی می کند.

ب
·        فلاسفه ماتریالیست طبیعت را بر شعور مقدم می دانند.

ت
·        به قول لنین، طبیعت در آغاز، در شرایطی وجود داشته که نه انسانی و نه بطورکلی موجود زنده ای وجود داشته است.
·        نمی توانست هم وجود داشته باشد.

3
·        انسان محصول طبیعت است.

الف
·        انسان بمثابه موجودی بیولوژیکی، بخشی از طبیعت است، ولی می تواند بر طبیعت چیره شود و بواسطه کار در مقابل آن قرار گیرد.
ب
·        انسان ببرکت کار، اهداف خود را در اشیاء طبیعی جامه عمل می پوشاند.

ت
·        انسان ببرکت کار، طبیعت را تغییر می دهد.

پ
·        انسان ببرکت کار، طبیعت را با نیازهای خود سازگار می سازد و بدین طریق بر طبیعت تسلط می یابد.

ث
·        این تسلط اما در قطع رابطه انسان با طبیعت صورت نمی گیرد، بلکه در شناخت همواره عمیقتر طبیعت و استفاده از قوانین آن برای اهداف انسانی صورت می گیرد.

4
·        درجه تسلط انسان بر طبیعت را درجه توسعه علوم و سطح تولید مشخص می سازد.

5
·        جهان بینی مذهبی، برخلاف ماتریالیسم فلسفی، «ماوراء الطبیعه» را بر طبیعت مقدم می داند و طبیعت را مخلوق موجودی ماورای طبیعی و وابسته بدان می پندارد.

6
·        جهان بینی مذهبی برای طبیعت وجود روحی (الهی) قائل می شود.

7
·        جریانات ایدئالیستی مختلف، طبیعت را منشق از ایده، روح، «من» و یا ماهیات دیگر قلمداد می کنند و بمثابه امری ثانوی در نظر می گیرند.

الف
·        بنظر هگل، طبیعت عبارت است از فرودآئی مفهوم تا مرحله چیزهای نمودین

ب

·        ته ئیسم خدا و طبیعت را از یکدیگر منفصل می کند و خدا را به مقام خالق طبیعت اعتلا می دهد.

·        مراجعه کنید به ته ئیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ت
·        پانته ئیسم (همه خدائی) خدا و طبیعت را یکی می انگارد.

·        مراجعه کنید به پانته ئیسم (همه خدائی)، عرفان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

معنی دوم

·        طبیعت به مجموعه فرم های حرکت طبیعی ماده در مغایرت با جامعه اطلاق می شود.

·        طبیعت به این معنا به دو دسته متفاوت تقسیم بندی می شود:

الف
·        طبیعت آلی (ارگانیک) به فرم های حرکت بیولوژیکی و فرم های ساختاری ماده اطلاق می شود.

ب
·        طبیعت معدنی و غیرآلی (غیرارگانیک) به مجموعه فرم های حرکتی و ساختاری ماده اطلاق می شود که در مرحله نازلتر از مرحله بیولوژیکی قرار دارند.

معنی سوم

·        طبیعت در مغایرت با فرهنگ بکار می رود.

الف
·        طبیعت به هر آنچه که توسط انسان تغییر نیافته، اطلاق می شود.

ب
·        طبیعت به هر آنچه که بوسیله انسان ساخته نشده اطلاق می شود.

ت
·        طبیعت بههر آنچه که مستقل از کردوکار انسانی پدید آمده اطلاق می شود..

معنی چهارم

·        طبیعت به معنی ماهیت درونی  چیزها، پدیده ها و سیستم ها نیز بکار می رود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر