۱۳۹۳ دی ۴, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (234)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش دوم
فونکسیون معرفتی و اجتماعی مفهوم ماتریالیسم
 در جامعه بورژوائی 
 ادامه

15



·        پس از انقلاب بورژوائی در فرانسه، ماتریالیسم به اصطلاح، فلاسفه از سه سوی زیر مورد انتقاد قرار می گیرد:
·        (اشلوباخ، «فیلسوفتصویر در روشنگری فرانسه»، انقسام خرد، فلسفه و دانش تجربی در قرون 18 و 19، بررسی هائی راجع به تاریخ علمی سوسیالیسم، جلد 4، 1982، ص 62 ـ 73) 

الف
·        نیروهای مدافع دستاوردهای انقلاب بورژوائی فرانسه، دترمینیسم ماتریالیستی را به مثابه سدی در راه شکوفائی «جانب کوشا»، یعنی سوبژکتیویته، مورد انتقاد قرار می دهند.

ب
·        گرایشات ارتجاعی (رستاوراتیو)، ماتریالیسم را به جرم تدارک زمینه فکری انقلاب بورژوائی و سرنگونی نظام اجتماعی به اصطلاح «ارگانیکی» به تیغ تیز انتقاد می سپارند.

ت
·        سوسیالیسم ماقبل مارکسیستیِ در حال تشکیل، ماتریالیست ها را در تعیین حد و مرز سیاسی انقلاب و ممانعت از تحقق تحولات اجتماعی مقصر و مسئول می دانند. 

16
·        خصلت بورژوائی و طبقاتی خاص تئوری فلسفی هرچه بیشتر آشکار می گردد.

·        ماتریالیسم بطرز دم افزونی به مثابه نماینده منافع معرفتی و اجتماعی طبقه ای غیر بورژوائی به تازیانه تحقیر سپرده می شود و بی اعتبار و رسوا می گردد:

الف
·        «ماتریالیسم» هرچه بیشتر با آته ئیسم و براندازی یکسان تلقی می شود.
ب
·        «ماتریالیسم» به مفهوم «سوء ظن برانگیز» بدل می شود.

ت
·        در رابطه با تأثیر اجتماعی و سیاسی ماتریالیسم، ضمنا شرایط لازم برای نهادینه سازی فلسفه فراهم می آید:
·        کرد و کار فلسفه قاعدتا، دیگر امری «خصوصی» تلقی نمی شود. 

پ
·        فلسفه از این به بعد در معرض حمله و هجوم نهاد دولتی قرار می گیرد. 

ث
·        تاریخ ماتریالیسم بلحاظ اجتماعی ـ سیاسی به تاریخ پیگرد و مهاجرت بدل می شود.

17
·        البته خودویژگی فرماسیونی شرایط توسعه ماتریالیسم و ایدئالیسم در فرم فلسفه، حد و مرزی داشته است.
·        حتی آنجا که توسعه فلسفه در مفهوم «انقلاب علمی» درک می شود، به معنی از عرصه بدر رانده شدن تداوم واقعی روند شناخت و انباشت دانش نبوده است.
·        دانش فلسفی در فرم عام وارد صحنه می شود.
·        همین فرم عام ورود آن به صحنه، تضمینی بر در اختیار داشتن معارف فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی پیشین و لیاقت تجرید انسانی از چیزهای بطور بی واسطه موجود، اوتوپی و پیشگوئی را مجاز می دارد.

18
·        ماتریالیسم در تمامی تاریخش، نه فقط به واقعیتی که توضیح داده می شود، بلکه با استفاده از وسایل شناخت که در چالش با تئوری های غیر ماتریالیستی بدست آورده، به تاریخ استناد می ورزد.

19
·        همین امر در مورد ایدئالیسم هم معتبر است که در فرم نوین خود به مثابه دیالک تیک، هم به دلایل میراث معرفتی و هم به سبب دعاوی توضیحگر غیر اوتوپیکی در زمینه تحلیل واقعیت، قادر به پیوستن به کاروان تفکر ماتریالیستی نمی شود.

20
·        علاقه وافر به تئوری رئالیستی شناخت طبیعت و جامعه و فونکسیون مدل واره ای که تئوری سازی و اسلوب علوم طبیعی دقیق را دمبدم وارد فلسفه می سازد و به خدمت می گیرد، منجر بدان می شود که در چارچوب ایدئالیسم گشتاورهای ماتریالیستی وجود داشته باشند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر