۱۳۹۳ دی ۱, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (231)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم  
برگردان شین میم شین


بخش اول

راجع به تشکیل واژه ماتریالیسم و استفاده از آن  
  
6
·        جمعبندی نتایج این پژوهش ها و تشکیل کل منسجمی در این زمینه وظیه بسیار مهمی است.
·        مهمترین خدمت به تاریخ ماتریالیسم را ه. لی در اثری تحت عنوان «تاریخ روشنگری و آته ئیسم»، جلد 1، 1966 تا جلد 5، 1986، انجام داده است.

7
·        اولین اسناد در زمینه کاربست مفهوم ماتریالیسم در اوایل قرن هجدهم صورت تنظیم یافته اند:

الف

·        در اثر هنری مور، تحت عنوان «گفتگوی الهی» (1668 ـ 1669) به  مفاهیم ماتریالیستی برمی خوریم.



ب

·        در مکاتبات ساموئل کلارک با لایب نیتس در سال های 1717 ـ 1720 برای اولین بار به واژه ماتریالیسم در زبان آلمانی برمی خوریم:



ت

·        کلارک انتقاد از آن دارد که «نظرات بی دلیل ماتریالیست ها در رابطه با جهان با قوانین ریاضی اصلی فلسفه در تضاد قرار دارند و مفهوم مورد نظر کسانی که جهان را ماشین بزرگی تصور می کنند، به ماتریالیسم و فلاکت کور منجر می شود.»  



پ

·        لایب نیتس در پاسخ به نامه کلارک می نویسد:

·        «برای مقابله با اصول و قوانینی که ماتریالیست ها جهت اثبات عدم وجود خدا به خدمت می گیرند، نه از اصول ریاضی، بلکه از متافیزیک باید بهره برگرفته شود.» 



ث

·        مکاتبات حیرت انگیزی هم به فرمان اعلیحضرت و شاهزاده ولس، میان براون و لایب نیتس و کلارک راجع به موادی از مذاهب ناتورالیستی به زبان های انگلیسی و فرانسوی صورت گرفته اند.

·        (هانس یورگ سندکولر، ینا، 1720، ص 2 ـ 9)   



ج

·        در اثر یوهان گئورگ والچ، تحت عنوان «فرهنگ فلسفی» (1726)، ماتریالیسم به معنی «انکار جوهر روحی» تعریف می شود و ضمنا به مثابه «مکانیسم» قلمداد می شود که «کلیه خواص و تأثیرات اجسام طبیعی را فقط از چند و چون ماده» استخراج می کند.

·        والچ هم نظرات «ماتریالیسم بالاعم» را و هم نظرات «ماتریالیسم پسیکولوژیکی» را رد کرده است.
·        (یوهان گئورگ والچ، «فرهنگ فلسفی» با تاریخ انتقاد فلسفی مختصر از یوستوس کریستیان هنینگ، جلد 2، 1775، ص 62)

8
·        زدلر در جلد 19 فرهنگ فلسفی خود (1739)، فرمولبندی والچ راجع به ماتریالیسم را مستقیما به خدمت می گیرد، ولی در مقاله ای که در فرهنگ خودش نیست، راجع به ماتریالیست ها نکته انتقادی گرهی ئی را فرمولبندی می کند که در آینده به تحقیر و تخریب ماتریالیسم منجر خواهد شد.

·      او می نویسد:
·        «ماتریالیست ها فرقه بسیار بدی در جرگه فلاسفه اند.»

·        ماتریالیست ها منکر تفاوت جسم و روحند و به همین دلیل، «منکر فنا ناپذیری روحند» و تمامی تفکر آنها عبارت است از اینکه «مذهب و فضیلت مضرند.»  

9
·        ماتریالیسم از همان آغاز کار، با مکانیسم، فرقه گرائی (نفاق)، ضدیت با مذهب، ضدیت با اخلاق مترادف و یکسان قلمداد می شود و این نتیجه گیری بیواسطه به عمل می آید که ماتریالیسم دشمن نظام کلیسائی و دولتی است.
·        به همین دلیل به مدت مدیدی ماتریالیست ها نمی توانند خود را ماتریالیست بنامند.

10
·        فلسفه ماتریالیستی عصر جدید نام خود را از متافیزیک حاکم دریافت می کنند:
·        بدین طریق، ماتریالیسم به مثابه مفهوم عبارت است از اعلام جهاد بر ضد ماتریالیسم.


11

 بنه دیکتوس اسپینوزا (1632 ـ 1677) 
فیلسوف هلندی، مؤسس راسیونالیسم و انتقاد مدرن از انجیل
نماینده راسیونالیسم ماتریالیستی
جهان بینی او پانته ئیستی است.

·        به دلیل سوء ظن بر اسپینوزیسم و آته ئیسم، اسپینوزا در معرض خطر خوردن انگ ماتریالیسم بر پیشانی اش قرار می گیرد.
·        (مراجعه کنید به والچ)   


12
 کریستیان ولف (1679 ـ 1754)   
عالم یونیورسال، ریاضی دان، فیلسوف آلمانی
همراه با لایب نیتس و کانت مهمترین نماینده روشنگری
نماینده حقوق طبیعی
بنیانگذار بسیاری از مفاهیم مهم (شعور، معنی، درخود، دقت)
مؤثر در قانونگزاری پروس 
مؤلف آثار بیشمار

·        چندی بعد، کریستیان ولف دیشوتومی (دوگانگی) ماتریالیست ـ ایدئالیست را مطرح می سازد.
·        (کریستیان ولف، «افکار عقلی انسان ها راجع به خدا، جهان، روح و همه چیزها بطور کلی»، جلد 2، ص 449، پاراگراف 760)
   
13
·        اگر هم اقطاب متضاد دیگری از قبیل ماتریالیسم و ناماتریالیسم، ناتورالیسم و اسپیریتوئالیسم (روحگرائی) هنوز هم کاربرد فلسفی و عامیانه داشته اند، ولی پس از کریستیان ولف، ایدئالیسم به مثابه واکنشی بر ضد طرح های ماتریالیستی تلقی می شود.

14
·        ماتریالیسم و ایدئالیسم و عناوین منطبق با آندو فقط در چارچوب این تضاد وجود دارند و نه در خارج از آن.

15
·        سیطره تئوریکی ـ ایده ئولوژیکی بورژوائی ـ اجتماعی ایدئالیسم بر ماتریالیسم نباید مبنای قضاوت کیفی بر ضد ماتریالیسم موجود در هر دوره قرار داده شود.
·        ماتریالیسم و ایدئالیسم به مثابه اوپوزیسیون تشکیل می شوند و اساسا نسبت به یکدیگر موضع می گیرند.

16
·        ماتریالیسم و ایدئالیسم در فرهنگ فلسفی بورژوائی قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، فونکسیون های معرفتی و اجتماعی دیگری به عهده می گیرند.
·        فونکسیون هائی متفاوت با آنچه که در چالش های قدیم میان طرح های مونیستی مادی و استنباطات روحی ـ جسمی وجود داشته است.  

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر