۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (501)


دل باختمت، ولی تو حاشا کردی
حریف
 مسعود بهبودی

میم

معمولا دل باختن خود را آدم ها حاشا می کنند
نه دل باختن کسی دیگر را

آدم ها با دل باختن کس دیگر، پوز می دهند
چون بدین وسیله احساس ارج و ارزش می کنند.


حریف

به هرحال نظر و نقد شما را خواندم
 و سؤالي برايم به وجود آمد مبنی بر اينكه
آيا تا كنون برخورد نكرده ايد به اين موضوع كه
 به كسي گفته شود، 
« دوستت دارم»
و مخاطب بگويد:
«من احساس نمي كنم و مثلآ اينكه نيازي به دوست داشتن نيست و غيره؟»  

 از آنجا كه شعر را براي نقد نگذاشته بودم و شما نقد كرديد و آنهم سليقه اي، تعجب كردم

میم

ما نسبت بدان فقط ابراز نظر کرده ایم.

شاید فرق ما با بقیه
ابراز نظر راجع به هر نوشته ای باشد که می خوانیم.

1
هدف ما اولا این است که هماندیشی (مبادله فکری) صورت گیرد
و برداشت ما به محک همنوع بخورد و تصحیح شود.

2
ابراز نظر و بویژه نقد اما نشانه عشق است نه کین

3
ابراز نظر البته همیشه آنی، لحظه ای  و شتابزده است

4
اگر این شعر نقد می شد
به همین نظر درست شما هم پرداخته می شد
چون ما بعدا به همین نکته هم رسیده بودیم
که فی نفسه نکته قابل تأمل و
قابل بررسی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) و
پسیکولوژیکی (روانشناسی)
است.

5
اگر دلیلی در این زمینه
بنا بر تجربه شخصی و نوعی
بنظرتان رسید
لطفا برای خود نگه ندارید
چون ما هم بدان می اندیشیم.

1
آيا تا كنون برخورد نكرده ايد به اين موضوع كه
 به كسي گفته شود، « دوستت دارم»
و مخاطب بگويد:
«من احساس نمي كنم و مثلآ اينكه نيازي به دوست داشتن نيست و غيره»؟ 

·        چرا.
·        هر کس حداقل یک بار در زندگی اش با چنین واکنشی مواجه  می شود.
·        حریفی روزی به جانانی از فرنگ همین جمله معروف را گفته بود.
·        جانان اما واکنش دیگری از خود نشان داده بود و گفته بود:
·        «من اما تو را دوست ندارم.»

·        اکنون سؤال این است که چرا و به چه دلیل حریف ابراز عشق کسی دیگر نسبت به خود را «حاشا می کند» و به عبارت دقیقتر مورد تردید قرار می دهد؟   

2
 به كسي گفته شود، 
« دوستت دارم»
و مخاطب بگويد:
«من احساس نمي كنم و مثلآ اينكه نيازي به دوست داشتن نيست و غيره» 

·        اولین دلیل شاید این باشد که جمله «دوستت دارم» مثل نقل و بنات رد و بدل می شود و فاقد محتوای اصیل است.

3
·        برای حل این معما، فرض کنیم دختری به پسری می گوید:
·        «دوستت دارم.»

·        در جوامع سرمایه داری غرب شاید این کرد و کار، امری طبیعی باشد.
·        زنان این جوامع ببرکت مقاومت و مبارزه اجتماعی دشوار خویش و با اتکاء بر توسعه فکری، عملی و شخصیتی خویش به برابری زن و مرد رسیده اند و می توانند نقش های سنتی ـ جنسیتی را وارونه کنند و  در ابراز عشق و علاقه پیشقدم شوند.
·        بهتر هم همین است.
·        این مسئله اما در مناسبات اجتماعی اعضای جوامع جهان به اصطلاح سوم از قراری دیگر است.
·        پسر مورد نظر قاعدتا بنا بر سنت حاکم، چنین انتظاری از دختری ندارد.
·        شاید یکی از دلایل ناکامی دختر در این رابطه همین باشد.

·        سؤال ولی این است که چرا پسر بیزاری و یا بی تفاوتی خود را نسبت به دختر از صراحت نمی گذراند؟ 

4
 به كسي گفته شود، 
« دوستت دارم»
و مخاطب بگويد:
«من احساس نمي كنم و مثلآ اينكه نيازي به دوست داشتن نيست و غيره» 

·        شاید بتوان گفت که پسر نیز در چارچوب سنن اجتماعی حاکم، واکنش نشان می دهد و بی تفاوتی خود را بطرز مستور و محترمانه ای تبیین می دارد.
·        این ولی با بخش پیشین شعر سازگاری ندارد.
·        چون دخترک را همین پسرک به ترفندی شیفته خویش ساخته است.
·        بنابرین قضیه از دو حالت خارج نیست:

الف
·        حالت اول این است که دخترک توهم خود را واقعی پنداشته است.
·        یعنی آرزو کرده که پسرک به او علاقه مند باشد و یا خیال کرده که پسرک به او علاقه مند است. 

ب
·        حالت دوم این است که پسرک به هر دلیلی همین نیت را هم داشته است.

5
·        راه حل معما هم در همین حالت دوم است.
·        پسرک می خواهد که دخترک را بلحاظ پسیکولوژیکی برده و وابسته خویش سازد.
·        وابستگی و یا بردگی می تواند در نتیجه مسخ عشق تشکیل شود.
·        البته وابستگی و بردگی هم می تواند به عشق برده به ارباب منتهی شود.
·        این اما نه عشق به معنی حقیقی کلمه، بلکه بیشتر اسارت جانور واره در میدان جاذبه ارباب قدر قدرت است.

6
 به كسي گفته شود، 
« دوستت دارم»
و مخاطب بگويد:
«من احساس نمي كنم و مثلآ اينكه نيازي به دوست داشتن نيست و غيره» 

·        از این واکنش پسر بوی همین نیت به مشام می رسد.
·        او با دستی دخترک را پس می زند (نيازي به دوست داشتن نيست)  و با دست دیگر او را به سینه می فشارد (من احساس نمي كنم که دوستم بداری.) 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر