۱۳۹۳ دی ۹, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (164)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهاردهم
(گلستان با ب اول، ص  34 ـ 38) 
تحلیلی از شین میم شین

چندی بر این بر آمد، لطف طبعش بدیدند و حسن تدبیرش را بپسندیدند
 و کارش از آن در گذشت و به مرتبتی والاتر از آن ممکن شد.
همچنین نجم (ستاره)  سعادتش در ترقی بود، تا به اوج ارادت برسید
و مقرب حضرت سلطان و مشار الیه (مرجعی در امور دولتی)
و معتمد علیه (مورد اعتماد در امور دولتی) گشت.


·        ترقی بوروکراتیک از این قرار است و جز این هم نمی تواند باشد.
·        باید خادم منافع طبقه حاکمه شد، مورد پسند سلطان (نماینده طبقه حاکمه)  قرار گرفت، از خود بیگانه و از خویشتن خویش تهی شد، تفاله و نوکر طبقه دیگر شد تا «ترقی کرد.»

·        تعریف مقولات «توسعه» و « ترقی» در قاموس سعدی از این قرار است.
·        او توسعه را به خارج از چیزها، پدیده ها و انسان ها منتقل می کند و به عهده عوامل خارجی از قبیل خدا، سایه خدا و سایه های سایه خدا محول می کند.

بر سلامت حالش شادمانی کردم و گفتم:
«ز کار بسته میندیش و دل شکسته مدار
که آب چشمه ی حیوان، درون تاریکی است

·        معنی تحت اللفظی:
·        از معضلات حیات هراس مدار و غمگین نباش.
·        چون آب حیات در ظلمات است.

·        سعدی در این بیت، تئوری فئودالی امید را فرمولبندی می کند.

1
·        امید در فلسفه سعدی و حافظ، امیدی انفعالی، تصادفی و فاقد  قانونمندی است.

2
·        چشم بسته تیر در هر سمت و سو رها کن، به امید اینکه یکی از آنها به هدف بنشیند.
·        در ظلمات دنبال آب حیات بگرد، شاید بیابی.

3
·        به گدائی یاری کن، به امید اینکه روزی شاه شود و تو را گنج بخشد.  

4
·        کسی که همه چیز هستی را، از تغذیه موری در بن سنگی تا سلطنت پادشاهی در اقلیمی، به گردن خدا می اندازد، ناگهان همه چیز را از قانونمندی آهنین مقدر تهی می کند و تصادفی می شمارد.

5
·        این آخر و عاقبت همه فاتالیست های جهان  است و سعدی در این میان استثناء  نیست.

·        مراجعه کنید به فاتالیسم (تقدیرگرائی)، دیالک تیک ضرورت و تصادف  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
خستگی اندر طلب راحت است
درد کشیدن به امید دوا

·        سعدی در این بیت، دیالک تیک ریاضت و لذت را به شکل دیالک تیک خستگی و راحت و دیالک تیک درد و درمان مطرح می سازد و نقش تعیین کننده را از آن ریاضت (خستگی، درد)  می داند.

7
خستگی اندر طلب راحت است
درد کشیدن به امید دوا

·        این حکم حاوی دو گشتاور متضاد است:

الف
·        گشتاور اول، گشتاوری مثبت و درست است، که بر پایداری، پیگیری و سماجت در نیل به هدف تأکید دارد و در شعر دیگری از سعدی با وضوح بیشتری در دیالک تیک رنج و گنج فرمولبندی می شود، که توسعه و تعمیم دیالک تیک ریاضت و لذت است:

نا برده رنج، گنج میسر نمی شود

ب
·        گشتاور دوم، گشتاوری منفی و نا درست است، که بر تقدیس ریاضت، ستمکشی، شهادت و امثالهم ختم می شود و نظری ارتجاعی و ضد انسانی است.

8
·        این جنبه ی منفی متأسفانه از نفوذ عمیقی در ضمیر مردم ایران برخوردار است و به عنوان معیار حقانیت و حقیقت کردوکار انسان ها، احزاب و سازمان ها تلقی می شود.
·        در جریان عنگلاب اسلامی حقانیت سازمان ها بر اساس کمیت شهدای آنها تعیین می شد و تعدادی از رهبران سیاسی چهار دست و پا دنبال شهید برای خود می گشتند.
·        آنچه در واقع می بایستی دال بر بی شعوری سازمانی و فدا کردن بیهوده اعضای خود محسوب شود، به افتخاری بدل شده بود.

9
·        این نحوه ارزیابی نه تنها ضد انسانی و ضد هومانیستی است، بلکه از عدم درک دیالک تیک قهرمان و توده، از عدم وقوف به دیالک تیک شخصیت و تاریخ حکایت دارد.

10
درد کشیدن به امید دوا

·        حکم دوم سعدی هم همین محتوا را بطور تلویحی در خود دارد:
·        « درد کشیدن به امید دوا.»   
   
·        در این حکم سعدی دیالک تیک درد و دوا مطرح می شود و نقش تعیین کننده به درد محول می شود.

·        خود ستیزی (مازوخیسم) یکی از مشخصات اصلی عاشق در اشعار سعدی و حافظ است، که باید مستقلا مورد بررسی همه جانبه قرار گیرد و علت جوئی شود.
·        عاشق بی همه چیز، احتمالا می خواهد تحمل درد و هجر و غم و اندوه را دلیلی بر سرسپردگی، وفاداری و وابستگی مطلق خود به معشوق از خود راضی محسوب دارد.

11
·        سعدی دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک تحمل درد و دوا در مطرح می سازد:
·        درد کشیدن (وسیله) به امید دوا (هدف).

·        امید در این حکم سعدی، امیدی مرده است.
·        امیدی انتظارگونه است.
·        امیدی است که تحققش نه به عهده خود سوبژکت امیدوار، بلکه به عهده غیر، به عهده تصادف و یا قضا و قدر و معشوق محول می شود.

·        مقوله «امید» در فلسفه سعدی و حافظ، باید به جای خود مورد بحث قرار گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر