۱۳۹۳ دی ۴, پنجشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (51)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
بلحاظ فرم و صنعت و ساختار،
شعر فوق العاده زیبائی است
ولی احتیاج به ویرایشی مختصر دارد:
پیشنهاد به عنوان مثال:
همیشه ترس و هراس ابتدای پرواز است

چندی قبل راجع به شعر حریفی
ابراز نظر کردیم
گفت:
این شعر را برای ابراز نظر منتشر نکرده است.
یعنی فقط احسنت و هلهله و هورا مجاز است.

این شعر
در هر صورت سکته زیاد دارد.
بلحاظ محتوا حتی قابل تأمل تر است.

قسم به عشق که مشتم برای او باز است
سرم فقط به هواداری اش سرافراز است

نماز صبحم (؟) نامش سر زبانم بود
اگرچه نام خدا بهترین سرآغاز است

به روی دوم  (؟) این سکّه اعتقادی نیست
چه نفرتی؟ (؟)  وقتی عشق قصه پرداز است

فقط لبان مرا باعث گناه ندان
نگاه اوست که پیوسته داستان ساز است

بدون چشم، برانداز می کنم او را
نگاه کردن او خانمان برانداز است

به بال های رهایی قسم که می ترسم
همیشه ترسیدن  (؟) ابتدای پرواز است

من از تمام جهان دیده ام فقط او را
دریچه های جهان بینی ام به او باز است

راهله  (؟)  

راحله درست است که همقبیله رحل و رحلت و راحل و غیره است.

2
کشف گنجینه ها 
نه امری عادی و هر روزه
بلکه حادثه ای تصادفی، استثنائی و یکباره
آنهم نه در جای خاصی
بلکه چه بسا در ویرانه ی دور افتاده ای
در برهوتی است.
جهان پست مدرن
خود برهوتی پهناور است.

3
نام شهرهای ایران منشاء یونانی دارند.
حریف

میم
 
این جور نتیجه گیری ها 
حاکی از عقب ماندگی فکری و طرز تفکر متافیزیکی مؤلف اند:
اولا برای اثبات این نام شهرها و غیره به علم زبانشناسی نیاز هست.
اتفاقا شاعری «تلنگر» نام از شمال
در این زمینه صاحب نظر است.
می توان از او کمک گرفت.

ثانیا بشریت کل همپیوندی است و نه چیزهای جزیره واره
ثالثا بشریت با گردش سیکلی دانش سر و کار دارد.
دانش جغرافیا نمی شناسد

حریف
یونانی ها همه جا رفته اند.
رگ آریائی تان...
اگر بیشتر بی ادبی کنید
حذف تان می کنم.

میم

خوب این به چه معنی است؟
کسی که به جائی می رود
هرگز دست خالی برنمی گردد:
می دهد و می ستاند.
تأثیر متقابل

آریائی؟
ما راسیست نیستیم
ولی در کله 
از قضا
ذره ای مغز داریم.
نتیجه گیری از شباهت واژگانی 10 شهر ایران
و فراموش کردن تفاوت واژگانی 10 هزار شهر و روستای دیگر
در بهترین حالت نشانه ساده لوحی است.
ضمنا
تشخیص و ذکر طرز تفکر متافیزیکی و عقب ماندگی فکری کسی
  بی ادبی نیست
تازه حذف کنید
شما حواس تان خیلی پرت است.

4
 اسرار التوحید
محمد بن منور
(از نوادگان ابوسعید)

ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺑﻮﻋﻠﯽ (ابو علی سینا) ﺑﺎ ﺷﯿﺦ (ابو سعید) ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺮﺍﺯ ﮐﺮﺩﻧﺪ (بستند)
 ﻭ ﺳﻪ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﻭ
 ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﺲ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ
 ﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ
ﻣﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺟﺎﺯﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ
 ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻧﺪ.

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ
ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺑﻮﻋﻠﯽ ﺑﺮﻓﺖ،

 ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺑﻮﻋﻠﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
«ﺷﯿﺦ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﺎﻓﺘﯽ؟»   

 ﮔﻔﺖ:
« ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ، ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ»

ﻣﺘﺼﻮﻓﻪ ﻭ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺷﯿﺦ
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﯿﺦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ،
ﺍﺯ ﺷﯿﺦ ﺳﺆﺍﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ:
«ﺍﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻮﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﯾﺎﻓﺘﯽ؟»  

 ﮔﻔﺖ:
«ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ.»   

5

سطر سطر اشعار  این خردمند بی همتا
به اندیشه اصیل و ژرف سرشته است.
دریغ و درد که کوتاه زیست
پرنده ی کیمیای شعر و شناخت و شعور

6
ویرایش
 

وقتی
کودکی برای درمان پای شکسته اش
۲۰۰ کیلومتر راه باید طی کند  
تا به بیمارستان برسد و نمی تواند،
 من هم نمی توانم
وقتی
برای فکر کردن به خرافه و خدا داشته باشم.

7

اهمیت و ارج زندگی در همین است که موقت است،
که تو باید جاودانگی خودت
را در جای دیگری نشان بدهی،
و آن جا " انسانیت " است .
احمد شاملو

جفنگ هم همین است.
تئوری نخبگان اورتگا گاسه هم همین نظر را در حرف نمایندگی می کند.
حیات فرمی از فرم های وجودی بیشمار ماده است.

دل هر ذره را چو بشکافی
زندگی را در آن نهان بینی

و ماده ازلی و ابدی است

انسانیت مطروحه از سوی اگزیستانسیالیسم (فلسفه حیات)
ـ آبشخور فاشیسم ـ
نه هومانیسم انقلابی ـ حقیقی
بلکه فاشیسم آنتی هومانیستی در زر ورق هومانیسم قلابی است. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر