اثری از حسین رزاقی
او که بی دلیل
مرا به دمیدن آفتاب امید می دهد
ابله دلسوز ساده ای است
که نمی داند
نومیدی سرآغاز دانایی است.
مرا به دمیدن آفتاب امید می دهد
ابله دلسوز ساده ای است
که نمی داند
نومیدی سرآغاز دانایی است.
علی صالحی
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
لیلا
گاف
سنگزاد
میم
پسیمیسم و یأس و نومیدی پایان فاعلیت (سوبژکتیویته)
انسان است.
یعنی پایان انسان وارگی و انسانیت انسان است.
پسیمیسم و یأس و نومیدی نشانه خریت آدمیان
است،
اگر نشانه خیانت آنها به امر پیشرفت اجتماعی و
بشریت نباشد.
پسیمیسم
و یأس و نومیدی و نیهلیسم (پوچیگرائی) نشانه دانائی نیست.
وسیله خودفریبی و عوامفریبی است.
اصولا دلیلی بر پسیمیسم و یأس و نومیدی وجود
ندارد.
چون برای هر مسئله ای راه حلی هست.
پری ناز
بى دليل اميد داشتن حكايت روزگار ما ست !
بگذاريد از خواب خوش و رؤياهاى شيرين برخيزيم
بگذاريد از خواب خوش و رؤياهاى شيرين برخيزيم
و بدانيم اگر در جهت بهبود شرايط مان تلاش نكنيم
و با اميد هاى بى دليل زمان را از دست بدهيم
رو به قهقرا حركت كرده اييم.
بگذاريد كمى نوميد باشيم
·
اوپتیمیسم و امید را باید نخست معنی کرد.
·
اوپتیمیسم و امید یعنی وقوف به قانونمندی های عینی طبیعت
و جامعه و تلاش فعال در جهت استفاده از آنها برای تغییر اوضاع.
·
امید منفعل و محض تماشا نه امید بلکه انتظار مبتنی بر بی
عملی است که صفتی مذموم و ارتجاعی است.
·
در ادبیات فئودالی ایران معنی امید را ظاهرا کسی نمی
داند و به همین دلیل، عوامفریبان و یا ساده لوحان، انتظار منفعل را امید جا می
زنند و یا تصور می کنند.
·
در نتیجه، ارتجاع فئودالی ـ روحانی گنجشک لال انتظار
ظهور منجی موهومی را ـ به عنوان مثال ـ رنگ می زند و به عنوان بلبل امید به خلایق قالب
می کند.
·
مبلغان نومیدی و یأس و پسیمیسم (بدبینی فلسفی و تاریخی) عمدتا نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین اند.
·
فلاسفه امپریالیسم و فاشیسم اند.
·
روی هم رفته مرتجعین اند و دشمن خونخوار بشریت و پیشرفت
اجتماعی اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر