وقتی
کسی خطائی را تکرار می کند.
کرد
و کار او دیگر نه خطا، بلکه تصمیمگری است.
پاولو
کوئیلو
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک شاهین
·
پاولو جان، تکرار خطا به معنی خریت است و نه تصمیمگیری.
·
تصمیمگیری مقوله بکلی دیگری است:
1
·
تصمیمگیری یعنی گزینش امکانی از انبوهه امکانات واقعی
موجود برای جامه عمل پوشاندن بدان.
2
·
در تصمیمگیری شناخت و شعور و خرد در کار است و نه خریت.
3
·
بنی بشر به هنگام تصمیمگیری مجموعه امکانات واقعی را
برای نیل به آماجی مورد بررسی قرار می دهد و سرانجام یکی از آنها را برمی گزیند و
بدان جامه عمل می پوشاند.
·
این به معنی گذار از امکان به واقعیت است.
·
این به معنی گذار از بالقوه به بالفعل است.
4
·
مثال روشن:
·
برای تبدیل بیضه به جوجه امکانات متنوع وجود دارد که اگر
جامه عمل بپوشند، مرغدار به آماج خود می رسد.
الف
·
امکان اول این است که مرغ روی بیضه بخوابد.
ب
·
امکان دوم این است که شرایط عینی لازم برای تبدیل بیضه
به جوجه، بطور مصنوعی پدید آید:
·
مثلا ماشین جوجه کشی بکار گرفته شود.
5
·
پیش شرط تصمیمگیری در این مورد بخصوص، شناخت این دو
امکان است.
·
و مرغدار به عملی کردن یکی از این دو امکان تصمیم می
گیرد.
6
·
کسی که خطای خود را تکرار می کند، اصلا خبری از خرد و شناخت
و شعور ندارد.
·
چنین کسی امکانات متنوع و مختلف را نه می شناسد و نه
برسمیت می شناسد.
·
و لذا نمی تواند تصمیم بگیرد.
7
·
چنین کسی مثلا برای تبدیل بیضه به جوجه، آیة الکرسی می
خواند.
·
شیوه عمل او نه با تجربه زنده زندگی تأیید می شود و نه
با عقل و منطق جور در می آید.
·
شیوه عمل او خطا ست و به درد نیل به آماج مورد نظر نمی خورد.
·
او اگر چند بار آیة الکرسی را آزمود و به نتیجه نرسید، باید
در راه حل خود تجدید نظر کند.
·
چون اگر شیوه خطای خود را مرتب تکرار کند، بیضه به جوجه
تبدیل نمی شود، ولی خودش دیر یا زود خر می شود و به عوض مرغداری، عرعر می کند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر