امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)
(اسفند 1306)
تحلیل واره ای
از
شین میم شین
هنوز سوسیالیستم
ابتهاج:
« هرگز توده ای نبودم، هنوز سوسیالیستم»
امیر هوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سایه) ـ
شاعر و ادیب مشهور ایرانی ـ میگوید:
«من هرگز
عضو حزب توده نبودم
اما معنای این حرف این نبود که سوسیالیسم را
قبول ندارم
و حتی دوستانم در آن حزب را قبول ندارم.
من هنوز به سوسیالیسم باور دارم...»
ابتهاج این را در گفت و گو با ماهنامۀ
«مهرنامه» بیان کرده است.
گفت و گویی که به نوشتۀ محمد قوچانی
ـ سردبیر «مهرنامه» ـ
نخستین مصاحبۀ «سایه» با نشریه ای مکتوب است.
·
عنوان این مصاحبه را مؤلف، «هنوز
سوسیالیستم» نام نهاده است.
·
این عنوان مصاحبه اما به چه معنی
است؟
1
هنوز سوسیالیستم
·
آنچه در جمله ای در نگاه سرسری، امری
ساده، عادی و پیش پا افتاده جلوه می کند، چه بسا حاوی و حامل و ناقل حقایق امور متفاوتی
است.
·
در انجیل آمده است:
نخست کلمه بود و کلمه
خدا بود و خدا کلمه بود.
·
احمد شاملو هم آن را مو به مو به
نام خود و به حساب خود منتشر کرده است.
·
این جملات ساده اما به چه معنی
اند؟
2
نخست کلمه بود
·
کلمه چگونه می تواند اولین باشد؟
·
کلمه سازنده دارد.
·
کلمه سازنده ای به نام انسان دارد.
·
بنابرین، کلمه معلول علتی به نام انسان
است و معلول نمی تواند قبل از علت وجود داشته باشد.
3
نخست کلمه بود
·
مسئله واقعا هم از این قرار است.
·
مترجم انجیل مطلب را درست ترجمه نکرده
است.
·
او واژه «لوگوس» را به کلمه، ترجمه
کرده است.
·
لوگوس به معنی روح است و نه به
معنی کلمه.
·
این جمله انجیل نیز به معنی تقدم
روح بر ماده است.
·
به معنی تقدم وجود خدا بر جهان و
مافیها ست.
·
این پاسخ صریح انجیل به مسئله
اساسی فلسفه است.
·
این به معنی نمایندگی جهان بینی ایدئالیستی
است.
·
اگر جملات بعدی را مورد تأمل قرار
دهیم، این حقیقت امر آشکار می گردد:
4
نخست کلمه بود و کلمه
خدا بود و خدا کلمه بود.
·
لوگوس و یا روح است که خدا بوده و
خدا ست که روح محض و مطلق بوده است.
·
اما چرا مترجمین انجیل به جای روح
از کلمه استفاده کرده اند؟
5
نخست کلمه بود و کلمه
خدا بود و خدا کلمه بود.
·
دلیلش این است که کلمه و یا واژه زره
مادی مفهوم و یا روح است.
·
ما همیشه با دیالک تیک مفهوم و واژه
سر و کار داریم.
·
مفهوم همیشه فقط در فرم واژه تشکیل
می شود.
·
مفهومی وجود ندارد که جامه واژه نپوشیده
باشد.
·
دیالک تیک واژه و مفهوم بسط و
تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
·
مفهوم (روح) محتوائی است که واژه را
به مثابه فرم پر می کند.
·
به عبارت دیگر، هر واژه ای حاوی مفهومی
است.
·
به همان سان که هر فرم و ظرفی حاوی
محتوا و مظروفی است.
6
نخست کلمه بود و کلمه
خدا بود و خدا کلمه بود.
·
بدون زره مادی کلمه و یا واژه، مفهوم
و یا روح نمی توانست وجود داشته باشد و مرئی و محسوس و ملموس گردد.
·
دیالک تیک فرم و محتوا در تئولوژی
مسیحی به شکل دیالک تیک عیسی و مسیح بسط و تعمیم می یابد.
·
مسیح (خدا) به مثابه روح محض و
مطلق قابل رؤیت نیست.
·
به همین دلیل در جسم و هیئت عیسی
برای خود فرم و قالبی می یابد و با دخول در آن، مرئی و ملموس و محسوس می شود.
·
مادیت یابی روح مطلق همین است.
·
تجسم ایده مطلق همین است.
·
برونی شدن روح و خدا همین است.
7
هنوز سوسیالیستم
·
هنوز سوسیالیستم اما نه کلمه، بلکه
جمله است.
·
نه مفهوم بلکه حکم است.
·
حکم از ترکیب مفاهیم تشکیل می شود.
·
به همان سان که جمله از ترکیب کلمات
تشکیل می شود.
·
میان جمله و حکم همان رابطه دیالک
تیکی برقرار است که میان کلمه و مفهوم.
·
دیالک تیک جمله و حکم هم بسط و
تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
·
حکم فقط از طریق یافتن فرمی برای
خود مادی می شود، به همان سان که مفهوم از طریق یافتن فرمی.
8
·
مفهوم «درخت» چیزی انتزاعی است.
·
وقتی مفهوم انتزاعی درخت فرم درخور
خود را می یابد، وقتی مفهوم درخت لباس واژه در بر می کند، مثلا لباس شجر، درخت، آغاج،
تری و یا باوم می پوشد، مادیت می یابد، مرئی و ملموس می شود.
·
روی کاغذ می نشیند، خوانده می شود،
نوشته می شود و منتقل می شود.
·
حکم هم روح است که فرم جمله به خود
می گیرد و مادیت می یابد.
·
به همین دلیل هر جمله ای حامل روح
است.
·
هر جمله ای حاوی و حامل و ناقل
اندیشه ای است.
9
هنوز سوسیالیستم
·
روح این جمله اما از چه قرار است؟
·
چرا این جمله سرتیتر مصاحبه می شود
و نه جمله ای دیگر؟
·
چرا هنوز به این جمله اضافه می
شود؟
·
مؤلف و یا سایه می توانست بنویسد:
·
من سوسیالیستم.
·
یا بمراتب دقیقتر، من کمونیستم.
10
هنوز سوسیالیستم
·
وقتی گفته می شود که هر جمله هر
کسی آئینه جهان بینی او ست، به همین دلیل است.
·
در همین جمله حقایق اموری عربده می
کشند که لرزه بر تار و پود روان آدمی می اندازند.
·
این حقایق امور اما از چه قرار
اند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر