عشق چیست؟
برتولت
برشت
می
پرسی از من:
«عشق
چیست؟»
باید
برایت بگویم:
«به
یاد نمی آورمش!»
تحلیلی از گاف
سنگزاد
·
این ظاهرا موضع فکری برتولت برشت نسبت به عشق بوده است.
·
عشق چیزی بر باد رفته و از یاد رفته می نماید.
·
شاید به دلیل همین خطای رایج که ذکرش گذشت:
با عشق به شیوه معمول، اگر به دوستی منجر
نشود
فقط می توان لقمه بخور و نمیری به زندگی داد
و دست به سرش کرد.
·
اکنون باید به
این پرسش بغرنج پاسخ دهیم که پیش شرط تشکیل دوستی میان انسان ها چیست که فونکسیون بازتولید
عشق را به عهده دارد؟
1
·
پیش شرط تشکیل
دوستی میان انسان ها خرد و خوداندیشی است.
·
به عبارت دقیقتر، پیش شرط دوستی میان انسان ها داشتن توان تفکر مفهومی
است.
·
چرا و به چه
دلیل؟
2
·
برای اینکه به
تجربه دریافته ایم که نه با خر می توان طرح دوستی ریخت و نه خر می تواند با خری و یا خردمندی طرح دوستی بریزد.
3
·
خردمندی که احیانا
با خری طرح دوستی بریزد، نه تنها دوستی متقابل به نصیب نمی برد، بلکه چه بسا چوب
این دوستی یکطرفه ی نابجا را می خورد و از خطای خویش به تلخی پشیمان می شود.
·
به همین دلیل چه
بسا خردمندانی که در طول عمر خویش بهترین دوست این و آن بوده اند، ولی مادام العمر
تنها بوده اند.
·
یعنی هرگز دوستی
نداشته اند.
4
·
از این رو می
توان گفت که قبل از ریختن طرح دوستی با کسی بهتر است که شرایط لازم برای دوستی را
فراهم بیاوریم.
·
یعنی به گسترش
خرد و خوداندیشی مدد رسانیم.
·
فقط در آن صورت
است که اعضای جامعه قادر به ریختن طرح دوستی با یکدیگر و با کل جامعه خواهند بود.
·
این کار اما از
چه طریقی می تواند صورت گیرد؟
5
·
شاید بتوان گفت
که راه رسیدن به این هدف از معبر دیالک تیک روشنگری می گذرد.
·
منظور از دیالک
تیک روشنگری چیست؟
6
·
دیالک تیک روشنگری
شاید از دیالک تیک های زیر تشکیل شود:
الف
·
از دیالک تیک
انتقاد از خود و انتقاد از همنوع خود
·
در گذر از معبر این دیالک
تیک است که می توان به شناخت خود و همنوع خود نایل آمد و شالوده های دوستی فی
مابین را پی ریزی کرد.
ب
·
از دیالک تیک
انتقاد از خود و انتقاد اجتماعی
· در گذر از معبر این دیالک
تیک هم شناخت خود فرد و یا حزب و هم شناخت جامعه مربوطه و هم تحول ناگزیر هر دو صورت می گیرد و ضمنا بر اساس همین شناخت متقابل پلی از دوستی میان فرد و
یا حزب و جامعه کشیده می شود.
·
چون انتقاد فقط می تواند محتوائی از احساس مسئولیت و علاقه عمیق نسبت به خود،
حزب و جامعه خود داشته باشد.
ت
·
از دیالک تیک
انتقاد نظری و انتقاد عملی
·
خود این دیالک
تیک، دیالک تیکی مضاعف است.
·
یعنی دیالک تیک در دیالک تیک است:
1
·
این دیالک تیک از
سوئی دیالک تیک انتقاد از خود نظری و انتقاد از خود عملی است.
·
یعنی هم به توسعه نظری فرد و یا حزب منجر می شود و هم ضمنا ببرکت همین توسعه نظری،
شخصیت او و یا حزب را تشکیل می دهد:
·
به قول ابوالقاسم فردوسی، «از ناچیز، چیز می سازد.»
2
·
این دیالک تیک از
سوی دیگر دیالک تیک انتقاد نظری اجتماعی و انتقاد عملی اجتماعی است.
·
یعنی هم جامعه را
بلحاظ شعور اجتماعی (روبنای ایدئولوژیکی) به نقد می کشد و تحول می بخشد و هم بلحاظ وجود اجتماعی (مناسبات
تولیدی)
·
این دیالک تیک، به عبارت دیگر دیالک تیک انقلاب در شعور اجتماعی و انقلاب در
وجود اجتماعی (زیربنا و روبنا) است.
پ
·
با پیروزی انقلاب
اجتماعی، روشنگری تمام اجتماعی برنامه ریزی و عملی می شود.
·
در این صورت است
که زمینه عینی برای تحول شعور اجتماعی اعضای جامعه فراهم می آید.
·
چون در این صورت خرد اندیشنده بر تخت می نشیند و جای اشاعه خرافه
را روشنگری علمی و انقلابی تمام اجتماعی می گیرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر