۱۳۹۳ خرداد ۶, سه‌شنبه

دیالک تیک عشق و دوستی (3)


عشق چیست؟
برتولت برشت
می پرسی از من:
«عشق چیست؟»
باید برایت بگویم:
«به یاد نمی آورمش!»

تحلیلی از گاف سنگزاد

·        این ظاهرا موضع فکری برتولت برشت نسبت به عشق بوده است.
·        عشق چیزی بر باد رفته و از یاد رفته می نماید.
·        شاید به دلیل همین خطای رایج که ذکرش گذشت:

با عشق به شیوه معمول، اگر به دوستی منجر نشود
فقط می توان لقمه بخور و نمیری به زندگی داد
و دست به سرش کرد.

·        اکنون باید به این پرسش بغرنج پاسخ دهیم که پیش شرط تشکیل دوستی میان انسان ها چیست که فونکسیون بازتولید عشق را به عهده دارد؟

1

·        پیش شرط تشکیل دوستی میان انسان ها خرد و خوداندیشی است.
·        به عبارت دقیقتر، پیش شرط دوستی میان انسان ها داشتن توان تفکر مفهومی است.

·        چرا و به چه دلیل؟

2

·        برای اینکه به تجربه دریافته ایم که نه با خر می توان طرح دوستی ریخت و نه خر می تواند با خری و یا خردمندی طرح دوستی بریزد.

3

·        خردمندی که احیانا با خری طرح دوستی بریزد، نه تنها دوستی متقابل به نصیب نمی برد، بلکه چه بسا چوب این دوستی یکطرفه ی نابجا را می خورد و از خطای خویش به تلخی پشیمان می شود.

·        به همین دلیل چه بسا خردمندانی که در طول عمر خویش بهترین دوست این و آن بوده اند، ولی مادام العمر تنها بوده اند.
·        یعنی هرگز دوستی نداشته اند.   

4

·        از این رو می توان گفت که قبل از ریختن طرح دوستی با کسی بهتر است که شرایط لازم برای دوستی را فراهم بیاوریم.
·        یعنی به گسترش خرد و خوداندیشی مدد رسانیم.
·        فقط در آن صورت است که اعضای جامعه قادر به ریختن طرح دوستی با یکدیگر و با کل جامعه خواهند بود.

·        این کار اما از چه طریقی می تواند صورت گیرد؟

5


·        شاید بتوان گفت که راه رسیدن به این هدف از معبر دیالک تیک روشنگری می گذرد.

·        منظور از دیالک تیک روشنگری چیست؟

6

·        دیالک تیک روشنگری شاید از دیالک تیک های زیر تشکیل شود:

الف

·         از دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از همنوع خود

·        در گذر از معبر این دیالک تیک است که می توان به شناخت خود و همنوع خود نایل آمد و شالوده های دوستی فی مابین را پی ریزی کرد.

ب

·        از دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد اجتماعی

·       در گذر از معبر این دیالک تیک هم شناخت خود فرد و یا حزب و هم شناخت جامعه مربوطه و هم تحول ناگزیر هر دو صورت می گیرد و ضمنا بر اساس همین شناخت متقابل پلی از دوستی میان فرد و یا حزب و جامعه کشیده می شود.

·        چون انتقاد فقط می تواند محتوائی از احساس مسئولیت و علاقه عمیق نسبت به خود، حزب و جامعه خود داشته باشد.

ت

·        از دیالک تیک انتقاد نظری و انتقاد عملی

·        خود این دیالک تیک، دیالک تیکی مضاعف است.
·        یعنی دیالک تیک در دیالک تیک است:

1

·        این دیالک تیک از سوئی دیالک تیک انتقاد از خود نظری و انتقاد از خود عملی است.

·        یعنی هم به توسعه نظری فرد و یا حزب منجر می شود و هم ضمنا ببرکت همین توسعه نظری، شخصیت او و یا حزب را تشکیل می دهد:
·        به قول ابوالقاسم فردوسی، «از ناچیز، چیز می سازد.»

2

·        این دیالک تیک از سوی دیگر دیالک تیک انتقاد نظری اجتماعی و انتقاد عملی اجتماعی است.

·        یعنی هم جامعه را بلحاظ شعور اجتماعی (روبنای ایدئولوژیکی) به نقد می کشد و تحول می بخشد و هم بلحاظ وجود اجتماعی (مناسبات تولیدی)   
·        این دیالک تیک، به عبارت دیگر دیالک تیک انقلاب در شعور اجتماعی و انقلاب در وجود اجتماعی (زیربنا و روبنا) است.

پ

·        با پیروزی انقلاب اجتماعی، روشنگری تمام اجتماعی برنامه ریزی و عملی می شود.
·        در این صورت است که زمینه عینی برای تحول شعور اجتماعی اعضای جامعه فراهم می آید.

·        چون در این صورت  خرد اندیشنده بر تخت می نشیند و جای اشاعه خرافه را روشنگری علمی و انقلابی تمام اجتماعی  می گیرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر