۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۶, جمعه

استالینیسم (31)


پروفسور دکتر ورنر هوفمن
برگردان میم حجری

فصل چهارم
فنومنولوژی استالینیسم شوروی

بخش دوم
رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی

قسمت اول
شرایط اجتماعی تفکر استالینیستی

·        تغییرات پیاپی آشکار در رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی نیز با مناسبات اجتماعی و محیط زیستی ئی منطبق بوده، که تحت آنها در خاستگاه استالینیسم، گذار به جامعه نوین صورت می گرفت.

1
·        اتحاد شوروی در وهله اول، نه تنها بلحاظ مادی، بلکه علاوه بر آن، بلحاظ آموزشی، یک کشور عقب مانده بود و روشنفکران نوین خود را می بایستی در اکسیون «تربیتی» انقلاب آموزشی ـ پرورشی به شیوه گلخانه ای به بار بیاورد.

2
·        روند همسانی نیز بعد از جنگ جهانی دوم، در کشورهائی تکرار شد که در آنها حکومت استالینیستی برقرار شد.

3
·        در این کشورها نیز قشر وسیع روشنفکری بطور کلی تنها تحت تأثیر مارکسیسم توسعه یافت و یا به جای روشنفکران وابسته به بورژوازی نشانده شد.

4
·        در هر حال، فقدان پیش شرط اجتماعی نسبی برای این روند و همراه با آن، حذف قاطعانه مواضع معنوی ـ فکری مخالف، برای توسعه بعدی تفکر مارکسیستی از اهمیت بزرگی برخوردار بود.

5
·        به جای برخورد زنده و خلاق به آموزش جدید (مارکسیسم ـ لنینیسم)، برسمیت شناسی آن و ایمان آوردن مذهبی واره بدان رایج گشت.
·        ایمان آوردن به استنباط و درکی که استنباط و درک قدرت سازمان یافته ی دولتی بوده است.

·        (اینجا انگار ضرب المثل عربی مبنی بر اینکه «توده ها به دین ملوک شان می گروند» مصداق پیدا می کرد و آدمی را به یاد اسلام آوردن اقوام مغلوب در مقابل قوای اسلام می اندازد که در صورت عدم تمکین، مجبور به تحمل فشارهای اقتصادی، اجتماعی، معنوی و حقوقی بیشماری بوده اند. مترجم)

6
·        علاوه بر این، برای مدت درازی، جای کنترل از سوی افراد خبره خالی بوده است.

7
·        این کاری است که در جوامع توسعه یافته تر، روشنفکران متقابلا انجام می دهند، روشنفکرانی که افکار عمومی تحت تأثیر شان قرار دارد.

8
·        بدین طریق به جای کنترل علم (مارکسیسم ـ لنینیسم)، کنترل ایمان به علم (ایمان به مارکسیسم ـ لنینیسم)  رواج یافت.

9
·        به عبارت دیگر نه خود علم، نه چند و چون درک مارکسیسم ـ لنینیسم، بلکه نیات شخصی افراد مورد تفتیش قرار گرفت.

·        (نگاهی به بحث های جاری در فرقه ها و باندهای حزبی و سازمانی و گروهی کشورهای عقب مانده نشان می دهد که در همچنان بر همان لولا می گردد. مترجم)

10
·        ترقی اجتماعی و کسب پست و مقام مبتنی بر سیستم چند مرحله ای نیز در همین مسیر سیر می کرد.
·        در نتیجه، از روشنفکران نه کارآئی، بلکه ایمان قلبی و وفاداری طلب می شد و مؤمنان از اجر و مزد دنیوی بهره مند می شدند.

11
·        این امر به برقراری رابطه تظاهرآمیز با مارکسیسم اداری شده میدان می دهد.

12
·        بدین طریق «جهان بینی» دست و پا شکسته ی خلاصه شده ی فرمولواره ای تشکیل می شود که مثل سکه قلبی دست به دست می گردد و در نظر رهبران، داشتن و نداشتن آن بمثابه معیار تعیین دوست و دشمن تلقی می شود.

13
·        عظمت وظایف مادی، که قدرت پرولتری به عهده گرفته بود، به تمایلی میدان می داد که بکمک مواد آموزشی مربوطه، از سوئی عواطف و شور و شوق توده ها را در راه ساختمان جامعه نوین برمی انگیخت و از سوی دیگر، کینه و نفرت نسبت به کسانی را که خطری برای انجام وظیفه خطیر تلقی می شدند و نسبت به دشمنان داخلی و خارجی سوسیالیسم را بیدار نگه می داشت.

14

·        بدین طریق اموسیونالیسم پراگماتیکی خاصی پدید می آید که آموزش را تا حد مفاهیم شورانگیز تهییجگر مسخ و مخدوش می کند.

·        (اموسیونالیسم (عاطفه گرائی) عبارت است از نگرشی که احساسات و عواطف را بمثابه مبانی اساسی شناخت تلقی می کند. مترجم)

·        (اموسیونالیسم پراگماتیکی عبارت است از اموسیونالیسمی که فقط وظیفه مورد نظر و عمل مطلوب برای جامه عمل پوشاندن بدان را در نظر دارد و لاغیر.
·        اموسیونالیسم پراگماتیکی به نتایج مثبت و منفی کوتاهمدت و درازمدت عمل یاد شده بی اعتنا ست. مترجم)  

15
·        چنین رابطه مبتنی بر اعتقاد مذهبی واره به آموزش با مناسبات محیط زیست عمومی در اتحاد شوروی دمخور بوده است.
·        یعنی با شرایطی دمخور بوده است که در آن جامعه سوسیالیستی می بایستی «خلق شود»، یعنی از هیچ، چیزی ساخته شود.

16
·        مهم این بود که از مباحثه و مجادله نظری در داخل و خارج که می توانست مانع انجام وظیفه بزرگ گردد، اجتناب ورزیده شود و «وحدت یکپارچه» در عرصه تئوری نیز همراه با «وحدت یکپارچه» در عرصه پراتیک نشان جهانیان داده شود.

17
·        بدین سان بود که آموزش در کل با مبارزه برای توده ها و با رابطه ساده و مستقیم با شعور بالفعل توده ها دمساز شده بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر