جنبش فدایی در شعر معاصر ایران
محمد
امین محمدپور
سرچشمه:
مجله هفته
مسعود بهبودی
«آثار ادبی از این که متعلق به دورانی هستند، سند به حساب می آیند و ادبیات، نه بازتاب فرایند اجتماعی بلکه خلاصه و چکیدهء تاریخ است.»
( گلدمن، (۱۳۷۶
·
گلدمن کیست که حضرت
محمد کلام قصار ایشان را به سکه نقد می خرند و به عوام الناس می فروشند؟
·
حداقل نامی از کتاب
شان می بردند و یا نام کامل ایشان را.
1
·
گلدمن می فرمایند که
آثار ادبی به دلیل تعلق به دوران های متفاوت تاریخی (مثلا فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی برده داری، فئودالی، سرمایه داری و یا سوسیالیسم) سند محسوب می شوند.
2
·
خود این ادعا قابل
بحث است، ولی در خطوط کلی اش کم و بیش درست است.
·
نه فقط آثار ادبی
حتی بیل و کلنگ و قوری و لولهنگ مکشوفه در آوارهای ابنیه باستانی مهر فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی معینی را بر پیشانی خود دارند.
3
·
به همین دلیل از
وسایل تولید مکشوفه در باستان شناسی برای تشخیص فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مربوطه
و قدمت آن وسیله تولید و یا مصرف استفاده می شود.
4
·
دلیل آن دیالک تیک نیروهای
مولده و مناسبات تولیدی است که ستون فقرات تئوریکی کشف مهم مارکس موسوم به «درک و
یا استنباط ماتریالیستی تاریخ» است.
5
·
مسئله حیرت انگیز
اما سطح نازل فهم خود گلدمن است که بلافاصله اضافه می کند که «ادبیات، نه بازتاب
فرایند اجتماعی بلکه خلاصه و چکیدهء تاریخ است» و عملا فاتحه
ای بر صحت ادعای قبلی خود می خواند.
6
·
اگر ادبیات و آثار ادبی
بازتاب فرایند اجتماعی نیست، پس چگونه می تواند سند تاریخی محسوب شود؟
·
پیش شرط سندیت چیز
نه انعکاس کم و بیش فرایند اجتماعی ، بلکه انعکاس دقیق آن است.
·
هر چرند ادبی که سند
محسوب نمی شود.
7
·
ضمنا اینکه آثار ادبی
معینی می توانند جنبه ها و جوانب عام و نوعی بشریت را منعکس کنند بعید نیست ولی
چکیده تاریخ تلقی کردن آن ساده لوحانه است، اگر عوامفریبانه نباشد.
8
·
بخردانه اما درست
همان است که گلدمن مردود می داند:
·
« ادبیات،
نه بازتاب فرایند اجتماعی ....است.»
9
·
اتفاقا ادبیات که
سهل است، هنر بطور کلی فرمی از شعور اجتماعی است و شعور اجتماعی در تحلیل نهائی انعکاس
وجود اجتماعی است:
·
دیالک تیک وجود و
شعور، ماده و روح (ماتریالیسم دیالک تیکی)
·
دیالک تیک وجود اجتماعی
و شعور اجتماعی (ماتریالیسم تاریخی)
10
·
به چه دلیل منطقی و
تجربی گلدمن ادعا می کنند که «ادبیات،
نه بازتاب فرایند اجتماعی
بلکه خلاصه و چکیده تاریخ است»؟
11
·
از گلدمن چه پنهان
که دل هر ذره مادی و معنوی را که بشکافی، فرایند اجتماعی (فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی) معینی بیش و کم در آن یابی.
12
مثال
·
آثار ادبی کلاسیک
کشور حضرت محمد هر کدام انعکاس فرایند اجتماعی مربوطه است.
· در گلستان و بوستان
سعدی و یا در غزلیات حافظ نشانه های بارز فرایند اقتصادی و اجتماعی (فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی و بقایای بنده داری) عربده می کشند.
·
سعدی به عنوان مثال، طبقه حاکمه را
مو به مو به همان نام می نامد که انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن را، یعنی خدا را:
·
در آثار سعدی به واژه
های «خداوند زمین، خداوند رأی، خداوند ملک، خداوند بنده، خداوند مال، خداوند جاه،
خداوند حکم و الی آخر» بکرات بر می خوریم.
·
همه این مفاهیم حاکی از این اند که مذهب، ایدئولوژی طبقه
حاکمه بوده است و سلاطین به همین دلیل ظل الله نامیده می شوند که بقول سعدی به
همین دلیل به ذات خود یعنی خدا واقف اند.
13
مثال دیگر
·
در کلیدر دولت آبادی
گذار جامعه حضرت محمد و شرکا از فئودالیسم به سرمایه داری و مقاومت مذبوحانه
بقایای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ماقبل به عیان دیده می شود.
14
·
چگونه می توان نظریه
گلدمن را به سکه نقد خرید و به هر رهگذر
بی خبری فروخت؟
15
·
من این مقدمه سراپا
انتزاعی ایشان را خوانده ام، حتی جمله ای از این هارت و پورت را ایشان نمی توانند بطور
مشخص مطرح کنند، چه رسد به استدلال منطقی و تجربی و اثبات صحت آن.
16
·
من حاضرم تک تک این
آشعار را با حضرت محمد مشترکا تحلیل کنم تا ببینیم که انعکاس جنبش فدائی در شعر
معاصر چه محتوائی داشته است و خود انعکاس منافع کدامین طبقه اجتماعی بوده است.
17
·
زحمات ایشان در جمع
آوری مکانیکی این آشعار اما قابل قدردانی است و برای کسانی که به فردای جامعه می
اندیشند و سودای رزم ایدئولوژیکی بر ضد ایدئولوژی طبقات اجتماعی واپسین را بر سر
دارند، کمک بزرگی است.
ویرایش:
پاسخحذفمسئله حیرت انگیز اما سطح نازل فهم خود گلدمن است که بلافاصله اضافه می کند که «ادبیات، نه بازتاب فرایند اجتماعی بلکه خلاصه و چکیده تاریخ است» و عملا فاتحه ای بر صحت ادعای قبلی خود می خواند.
اگر ادبیات و آثار ادبی بازتاب فرایند اجتماعی نیست، پس چگونه می تواند سند تاریخی محسوب شود؟
پیش شرط سندیت هر چیز نه انعکاس کم و بیش فرایند اجتماعی در آن، بلکه انعکاس دقیق آن در آن است.
و گرنه هر چرند ادبی و بی ادبی که سند محسوب نمی شود.