احسان طبری (1295
ـ 1368)
زنده
یاد رفیق احسان طبری در مطلبی به نام
”هدف
زندگی چیست؟“
با
بررسی مسئله سعادت انسان به عنوان هدف زندگی و با تاکید براینکه
”هدف
زندگی کنونی ما آفرینش، کار و پیکار برای به پا داشتن کاخ پیروزی و سعادت وعظمت
انسانیت است.“
درخصوص
انسانی که پای در راه مبارزه می گذارد و سعادت را در نبرد اجتماعی به سود عدالت و
برابری می بیند، از جمله نوشته است:
”کسی
به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده
نیرومند انقلابی است.
به
ویژه اراده قوی نقش درجه اول دارد
زیرا عصرما هنوز عصر مشکلات و موانع است.
برای آنکه خوب بکوشیم و نیکو برزمیم،
باید قوی الاراده باشیم.
اشخاص
ترسو، بی پشتکار، متزلزل، مردد، بدبین، ناتوان در مقابل کوه دشواری ها، خرد می
شوند. ولی اراده ای که با عقل واقع بین و روح انسانی همراه نباشد، نیروی اهریمنی
است.
لذا
باید تربیت نسل معاصر بر روی این سه محور (عقل واقع بین، روح انسانی و اراده
نیرومند انقلابی) و بویژه محور تربیت اراده قوی متکی شود.
باید
روح قهرمانان انسان دوست و واقع بین را درنسل معاصر رخنه داد.
این
است محمل معنوی حرکت به جلو.“
(«هدف
زندگی چیست؟»
احسان
طبری
نوشته های فلسفی و اجتماعی
جلد
اول- - چاپ سوم 1386- صفحه 322)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
صفحه فیسبوک
وحید
کیانرسی
تحلیلی از شین
میم شین
·
در رساله و یا مطلب احسان طبری تحت
عنوان «هدف زندگی چیست؟» به زعم وحید، هدف
از زندگی سعادت انسان است.
·
سعادت اما به چه معنی است؟
1
·
سعادت یک مفهوم انتزاعی است.
·
هر کس بنا بر جایگاه اجتماعی خود و
بسته به سطح توسعه فکری اش، منظوری از سعادت دارد.
·
به همین دلیل است که هر کس و ناکس
رؤیا و یا سودای نیل به سعادت و یا خوشبختی مورد نظر خود را دارد و یا توهم نیل بدان را.
·
و همه از دم پس از نیل بدان متوجه
می شوند که به همه چیز رسیده اند، مگر به سعادت کذائی.
·
تار و پود ادبیات فئودالی ـ قرون
وسطائی ما را هم واژه های دولت و بخت و اقبال و سعادت و امثالهم تشکیل می دهند.
2
احسان
طبری در مطلبی به نام ”هدف زندگی چیست؟“
با
بررسی مسئله سعادت انسان به عنوان هدف زندگی
·
قبل از همه باید از خود پرسید که منظور
احسان طبری و یا وحید کیانرسی از انسان چیست؟
3
·
انسان مجرد و یا انتزاعی که وجود خارجی ندارد.
·
انسان و هر چیز دیگر ـ به قول ولادیمیر
لنین ـ فقط بطور مشخص وجود دارد:
·
انسان به صورت برده، رعیت، پرولتر،
برده دار، فئودال، بورژوا و غیره وجود دارد.
·
هر کدام از این طبقات اجتماعی و
حتی هر کدام از اعضای این طبقات اجتماعی در بهترین حالت سعادت طبقاتی و یا سعادت فردی
خود را ایدئالیزه می کند.
·
البته هرگز بدان نمی رسد.
·
انسان کلی و انتزاعی و عام فقط
بصورت مفهوم و یا مقوله انسان در کله آدمیان وجود دارد و نه در خارج از آن.
4
زنده
یاد رفیق احسان طبری در مطلبی به نام
”هدف
زندگی چیست؟“
با
بررسی مسئله سعادت انسان به عنوان هدف زندگی
و
با تاکید براینکه
”هدف
زندگی کنونی ما آفرینش، کار و پیکار برای به پا داشتن کاخ پیروزی و سعادت وعظمت
انسانیت است.“
·
هدف از زندگی بزعم طبری که «سعادت انسان»
بود، به چرخش قلمی به آفرینش، کار و پیکار استحاله می یابد و سؤالی بر لبان خواننده نقش می
بندد:
·
هدف از زندگی «ما» بالاخره کدام است؟
·
سعادت است و یا آفرینش و کار و
پیکار برای به پا داشتن کاخ سعادت؟
5
”هدف
زندگی کنونی ما آفرینش، کار و پیکار
برای به پا داشتن کاخ پیروزی و سعادت وعظمت
انسانیت است.“
·
این حرف ها از هر کس که باشند، نشانه
عدم آگاهی حقیقی او به دیالک تیک وسیله و هدف (آماج) است:
·
دیالک تیک وسیله و هدف (آماج) از وحدت
اضداد تشکیل می یابد.
·
یعنی از وحدت دو ضد به نام وسیله و
هدف (آماج) تشکیل می یابد.
·
هدف زندگی نمی تواند در آن واحد هم
وسیله باشد و هم هدف (آماج)
·
هدف زندگی نمی تواند در آن واحد هم
سعادت انسان کذائی باشد و هم آفرینش و کار و پیکار برای بر پا داشتن کاخ سعادت.
·
این به معنی یکسان تلقی کردن دو ضد
دیالک تیکی وسیله و هدف (آماج) است.
·
این به معنی باور به فلسفه عرفان
است.
·
کسب و کار عرفان گذاشتن علامت
تساوی میان اضداد دیالک تیکی است:
·
به این ترفند است که عرفان به جفنگ
«وحدت وجود» می رسد و میان خدا و خرما علامت تساوی می گذارد.
·
به این ترفند است که پانته ئیسم (همه و همه چیز خدائی) که
عرفان بر آن مبتنی است، میان طبیعت و انسان
و روح و خدا و غیره علامت تساوی می گذارد.
6
”هدف
زندگی کنونی ما آفرینش، کار و پیکار
برای به پا داشتن کاخ پیروزی و سعادت وعظمت
انسانیت است.“
·
نکته مهم دیگری که اکنون به نظر می
رسد استحاله انسان به انسانیت است.
·
در جمله اول، از سعادت انسان به
عنوان هدف زندگی سخن رفته است:
مسئله
سعادت انسان به عنوان هدف زندگی
·
در جمله بعدی، هدف زندگی به آفرینش
و کار و پیکار برای تشکیل کاخ سعادت انسانیت استحاله می یابد.
·
این دیگر خیلی مسئله زا ست.
·
سعادت انسان را به هر ترفندی هم
بپذیریم، سعادت انسانیت را نمی توان پذیرفت.
·
چون اصطلاح «سعادت انسانیت» بی
معنی تر از سعادت انسان انتزاعی است.
·
انسانیت که نمی تواند بدبخت و یا
خوشبخت باشد.
·
انسان مشخص می تواند اما خوشبخت و
یا بدبخت باشد.
·
مثلا به قول فروغ:
می توان با هر فشار هرزه ی دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت:
بی سبب فریاد کرد و گفت:
«آه
من بسیار خوشبختم!»
·
شاید منظور طبری نه انسانیت، بلکه
بشریت بوده است.
·
هدف از زندگی تأمین سعادت بشریت است.
7
احسان
طبری درخصوص انسانی که پای در راه مبارزه می گذارد و سعادت را
در نبرد اجتماعی به
سود عدالت و برابری می بیند، از جمله نوشته است:
·
احسان طبری و یا وحید کیانرسی در این جمله، مفهوم
انتزاعی سعادت را از صراحت می گذراند:
·
سعادت بدین طریق به معنی شرکت در نبرد
اجتماعی به سود عدالت و برابری در می آید.
·
بنا بر این حکم احسان طبری و یا وحید کیانرسی، سعادت
مند کسی است که در راه عدالت و برابری مبارزه می کند.
8
·
حالا محتوای معنوی همین سه جمله احسان طبری و یا وحید کیانرسی را جمعبندی کنیم و ببینیم که چه نتیجه ای حاصل می آید:
الف
·
در جمله اول هدف از زندگی نیل به سعادت
انسان بود.
ب
·
در جمله دوم هدف از زندگی آفرینش و
کار و پیکار برای نیل به سعادت انسانیت بود.
ت
·
در جمله سوم، سعادت (که هدف زندگی
بود)، شرکت در «نبرد اجتماعی به سود عدالت و برابری» قلمداد می شود.
·
بدین طریق، هدف زندگی و یا سعادت به
مبارزه در راه عدالت و برابری تقلیل می یابد.
·
یعنی آفرینش و کار حذف می شوند و
فقط پیکار می ماند.
· ایراد فکری این احکام این است که پیکار وسیله است و نه هدف و نتیجتا نه سعادت.
9
احسان
طبری درخصوص انسانی که پای در راه مبارزه می گذارد و سعادت را
در نبرد اجتماعی به
سود عدالت و برابری می بیند، از جمله نوشته است:
”کسی
به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که
دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده
نیرومند انقلابی است.
·
طبری در این جمله ضمن سعادت (و یا
هدف زندگی) تلقی کردن شرکت در نبرد اجتماعی، به برشمردن مشخصات
مبارز مورد نظر مبادرت می ورزد:
·
بزعم طبری، هر کس در نبرد اجتماعی شرکت
کند، هم سعادتمند است و هم دارای سه مشخصه مهم است:
الف
·
دارای عقل واقع بین است.
ب
·
دارای روح انسانی است.
ت
·
دارای اراده نیرومند انقلابی است.
10
”کسی
به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که
دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده
نیرومند انقلابی است.
·
منظور احسان طبری و یا وحید
کیانرسی از عقل واقع بین چیست؟
·
عقل واقع بین چه تعریفی دارد؟
·
عقل غیر واقع بین هم وجود دارد؟
·
آیا منظور طبری همان خرد تاریخی
است؟
·
و یا منظور او عقل اندیشنده است؟
11
”کسی
به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که
دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده
نیرومند انقلابی است.
·
منظور از داشتن روح انسانی چیست؟
·
پیش شرط داشتن روح انسانی شرکت در
نبرد اجتماعی است؟
·
یعنی اگر کسی مبارزه نکند، فاقد
روح انسانی است؟
·
شاید منظور طبری از مفهوم روح انسانی،
هومانیسم (انسان گرائی) باشد.
12
”کسی
به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که
دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده
نیرومند انقلابی است.
·
مشخصه دیگر شرکت کننده در نبرد اجتماعی،
داشتن اراده نیرومند انقلابی است.
·
اراده انقلابی را چگونه می توان از
اراده ضد انقلابی تمیز داد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر