سرچشمه:
صفحه فیسبوک
زری مینوئی
میم
حجری
پیشکش
به ندا فضلی
دوست
دیرین و دردمندمان
به
دخترم گفتم
:
«طنین عاشقانه دگر مرده است در رگِ در
و تجربه تمامی معیار نیست،
نیست،
که نیست،
ولی تسلایی است.
«طنین عاشقانه دگر مرده است در رگِ در
و تجربه تمامی معیار نیست،
نیست،
که نیست،
ولی تسلایی است.
بر این مسکن بی رحم اعتیاد مکن
که اعتیاد عبث اعتبار می بخشد
ز اعتبار عبث انحراف می روید
و باز فاجعه تکرار می شود
تکرار!»
·
شاعر پس از ابلاغ
مرگ طنین عاشقانه در رگ در، کشف بزعم خود، بسیار مهم دیگری را خاطرنشان می شود:
1
و
تجربه تمامی معیار نیست،
نیست،
که نیست.
نیست،
که نیست.
·
شاعر به تأکید مؤکد
خاطر نشان می شود که تجربه تمامی معیار نیست.
·
منظور شاعر از
تجربه و معیار چیست؟
2
و
تجربه تمامی معیار نیست،
نیست،
که نیست.
نیست،
که نیست.
·
ما از جهان بینی،
ایدئولوژی و دانش نظری شاعر کمترین اطلاعی نداریم.
·
به همین دلیل به
جای توسل به تخیل و پیشداوری سری به میراث سعدی و حافظ می زنیم که شعرای ایرانی کم
و بیش تحت تأثیرشان قرار دارند:
سعدی
(گلستان با ب هفتم، ص 177 ـ 187)
محک داند که زر چیست
و گدا داند که ممسک (خسیس) کیست.
3
محک داند که زر چیست
·
بنظر سعدی معیار مطمئن برای تمیز درجه
خلوص زر و تمیز زر از فلزات دیگر، محک است.
4
و گدا داند که ممسک (خسیس) کیست.
·
بنظر سعدی به همان سان که محک قادر
به تمیز زر از فلزات دیگر است، به همان سان هم گدا قادر به تمیز خسیس از بخشنده است.
·
چرا و به چه دلیل؟
5
محک داند که زر چیست
و گدا داند که ممسک (خسیس) کیست.
·
در هر دو مورد به دلیل تجربه (آزمون
و آزمایش)
·
بشر بارها برای تعیین درصد طلا در
انگشتری ئی و یا گردن بندی از محک استفاده کرده و به صحت تشخیص محک عملا پی برده
است:
·
مثلا زرگر پس از به محک زدن
انگشتری، آن را ذوب کرده و طلای مذاب را جدا و و زن کرده و با نتیجه حاصل از محک
مقایسه کرده و دیده که تشخیص محک دقیق بوده است.
·
گدا هم بارها از خسیس گدائی کرده،
ولی تیرش هر بار به سنگ خورده و به خاطر سپرده که به او امیدی نیست.
·
یعنی به تجربه دریافته که از خسیس
نمی توان انتظار احسان داشت.
·
این بدان معنی است که تجربه معیار
تشخیص صحت و سقم احکام، افکار، نظرات و نظریات است.
6
حافظ
(دیوان حافظ، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم ص 217)
در خلوص منت، ار هست شکی، تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
·
حافظ این اندیشه را مو به مو از سعدی برگرفته است:
·
بنظر حافظ هم معیار تعیین عیار زر،
محک است و معیار تعیین خلوص انسان ها تجربه.
·
به همین دلیل حافظ از حریف می خواهد که او را مورد آزمون
و آزمایش قرار دهد و به تجربه دریابد که حافظ نه خائن به او، بلکه خادم او ست.
7
حافظ
از طعنه ی رقیب، نگردد عیار، کم
چون زر اگر برند مرا در دهان گاز
·
حافظ در این بیت، برای بی اعتبار کردن طعنه رقیب، معیار
تجربه را پیشنهاد می کند و برای تجربه همان ارزش و اعتبار را قائل می شود که برای
محک قائل می شوند.
·
همان طور که محک عیار زر را تعیین
می کند، تجربه هم عیار آدم ها را، درجه خلوص ارادت آنها را تعیین می کند.
8
خوش بود، گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد
·
حافظ در این بیت، بار دیگر تجربه
را ملاک تعیین خلوص قلبی انسان ها قلمداد می کند.
9
فرانسیس بیکن (1561 ـ 1626)
فیلسوف و دولتمرد انگلیسی
مؤسس تجربه گرائی (امپیریسم) ماتریالیستی
پیران سـخـن ز
تجربه گویند، گفتمـت
هان ای پسر که پیر
شوی، پند گوش کـن
·
حافظ در این
بیت صدها سال قبل از تشکیل تجربه گرائی (امپیریسم) در تئوری شناخت عصر جدید اروپا، تجربه را سرچشمه دانش می داند.
·
به همین دلیل به
جوانان توصیه می کند که پند پیران مجرب را گوش کنند.
10
پدر تـجربـه، ای
دل تویی آخر، ز چـه روی
طـمـع مـهر و وفا
ز این پسران می داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای دل، تو پدر تجربه ای.
·
پس چرا انتظار مهر و وفا از پسران داری؟
·
حافظ در این بیت نیز سرچشمه دانش را در تجربه می داند.
·
بزعم حافظ تجربه نشان داده که انتظار مهر و وفا از پسران بیهوده است.
11
· این اندیشه سترگ سعدی و بعد حافظ در اواسط قرن نوزدهم از
سوی مارکس در تئوری شناخت مارکسیستی به شکل دقیق
و علمی زیر فرمولبندی خواهد شد:
·
پراتیک (تجربه، آزمون، آزمایش، عمل)
از سوئی معیار بی بدیل کشف حقیقت احکام،
افکار، نظرات و نظریات است و از سوی دیگر سرچشمه احکام، افکار، نظرات و نظریات است.
12
و
تجربه تمامی معیار نیست،
نیست،
که نیست.
نیست،
که نیست.
·
اکنون می توان
منظور شاعر را و نتیجتا موضع ایدئولوژیکی او را تعیین کرد.
·
شاعر نسبیتی را
وارد معیاریت تجربه می کند.
·
تجربه در ایدئولوژی شاعر سلب معیاریت می شود.
·
از همین بند شعر شاعر می توان گفت که او عقب مانده تر از سعدی و
حافظ است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر