۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

نقل قول هائی از این و آن (178)

اثری از حسین رزاقی
او که بی دلیل
مرا به دمیدن آفتاب امید می دهد
ابله دلسوز ساده ای است
که نمی داند
نومیدی سرآغاز دانایی است.
علی صالحی  
 سرچشمه:
صفحه فیسبوک
لیلا  
گاف سنگزاد  

میم
پسیمیسم و یأس و نومیدی پایان فاعلیت (سوبژکتیویته) انسان است.
یعنی پایان انسان وارگی و  انسانیت انسان است.
پسیمیسم و یأس و نومیدی نشانه خریت آدمیان است،
اگر نشانه خیانت آنها به امر پیشرفت اجتماعی و بشریت  نباشد.
 پسیمیسم و یأس و نومیدی و نیهلیسم (پوچیگرائی)  نشانه دانائی نیست.
وسیله خودفریبی و عوامفریبی است.
اصولا دلیلی بر پسیمیسم و یأس و نومیدی وجود ندارد.
چون برای هر مسئله ای راه حلی هست.

پری ناز
بى دليل اميد داشتن  حكايت روزگار ما ست !
بگذاريد از خواب خوش و رؤياهاى شيرين برخيزيم
و بدانيم اگر در جهت بهبود شرايط مان تلاش نكنيم
و با اميد هاى بى دليل زمان را از دست بدهيم
رو به قهقرا حركت كرده اييم.
 بگذاريد كمى نوميد باشيم

·        اوپتیمیسم و امید را باید نخست معنی کرد.
·        اوپتیمیسم و امید یعنی وقوف به قانونمندی های عینی طبیعت و جامعه و تلاش فعال در جهت استفاده از آنها برای تغییر اوضاع.
·        امید منفعل و محض تماشا نه امید بلکه انتظار مبتنی بر بی عملی است که صفتی مذموم و ارتجاعی است.

·        در ادبیات فئودالی ایران معنی امید را ظاهرا کسی نمی داند و به همین دلیل، عوامفریبان و یا ساده لوحان، انتظار منفعل را امید جا می زنند و یا تصور می کنند.
·        در نتیجه، ارتجاع فئودالی ـ روحانی گنجشک لال انتظار ظهور منجی موهومی را ـ به عنوان مثال ـ رنگ می زند و به عنوان بلبل امید به خلایق قالب می کند. 

·        مبلغان نومیدی و یأس و پسیمیسم (بدبینی فلسفی و تاریخی)  عمدتا نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین اند.
·        فلاسفه امپریالیسم و فاشیسم اند.
·        روی هم رفته مرتجعین اند و دشمن خونخوار بشریت و پیشرفت اجتماعی اند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر