پروفسور دکتر یورگن فورهولستر
برگردان
شین میم شین
انواع مختلف شعور
۲
شعور دولتی
ادامه
شعور دولتی سوسیالیستی
۱
· شعور دولتی سوسیالیستی هسته شعور سیاسی طبقه کارگر حاکم و متحدین آن را تشکیل می دهد.
۲
· شعور دولتی سوسیالیستی ماهیتا بنا بر ایدئولوژی سیاسی طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن تعیین می شود.
۳
· شعور دولتی سوسیالیستی بر پایه مناسبات تولیدی سوسیالیستی رشد می کند، پیوندهای ژرفتر نظام جامعتی و دولتی نوین را در بر می گیرد و بیانگر الزامات اوبژکتیو توسعه بعدی جامعه است.
۴
· شعور دولتی سوسیالیستی برای دولت سوسیالیستی فونکسیون های زیر را قائل می شود:
الف
· دولت سوسیالیستی را به مثابه ابزار اصلی طبقه کارگر و متحدین آن برای واقعیت بخشیدن به سوسیالیسم می داند.
ب
· دولت سوسیالیستی را ابزار اصلی طبقه کارگر و متحدینش برای مبارزه موفقیت آمیز بر ضد امپریالیسم می داند.
پ
· دولت سوسیالیستی را ابزار اصلی طبقه کارگر و متحدینش برای حراست از منافع ملی و صلح تلقی می کند.
۵
· شعور دولتی سوسیالیستی در روند پراتیک انقلابی ساختمان سوسیالیسم ـ چه بسا به سبب جانسختی عادات دیرین هزاران ساله در مسیری تضادمند ـ توده های خلق را فرامی گیرد و قوای خلاق آنها را شکوفا می سازد.
۶
· مشخصات شهروند آگاه دولت کارگری ـ دهقانی، قبل از همه به شرح زیر اند:
الف
· پای بندی به ایده های میهن پرستی و انترناسیونالیسم سوسیالیستی
ب
· تکلیف خود دانستن تلاش در جهت تحقق سوسیالیسم و دفاع از دستاوردهای سوسیالیستی.
۷
· از این رو، شعور دولتی سوسیالیستی دانش روزافزون حاملین آن را در زمینه تأثیر اعمال شان بر چالش ها و کشمکش های طبقاتی در مقیاس ملی و بین المللی، بر روند کلی جامعه (بر سیستم و زیرسیستم های آن) و معارف (علمی و فنی) و لیاقت ها و کاردانی های عالی تر برای کاربست کامل قوانین اقتصادی سوسیالیسم و در زمینه همه ارجحیت ها و نیروهای محرکه جامعه سوسیالیستی توسعه می دهد.
۸
· افکار، احساسات و اعمال شهروندان دولتی که برای سوسیالیسم کار می کنند و برای سوسیالیسم می آموزند، به میزان روزافزونی به قوانین اساسی اخلاق سوسیالیستی و در نتیجه آن به احساس مسئولیت و تکلیف شناسی سوسیالیستی سرشته است.
۹
· آن سان که آنها رعایت آگاهانه قوانین سوسیالیستی را به درجه هنجار رفتاری بی چون و چرای خود ارتقاء می دهند.
۱۰
· اخلاق کاری هر شهروند سوسیالیستی سنگ محک تعیین کننده شعور دولتی شمرده می شود.
۱۱
· در افکار، احساسات و اعمال شهروندان دولتی، تضادهای منافع جامعتی و شخصی (و یا تضادهای موجود میان شهروندان «انتزاع گردیده» از مناسبات استثماری واقعی و تضادهای فی مابین خود انسان ها) که در جامعه سرمایه داری لاینحل اند، حل می شوند.
۱۲
· انسان آزاد از استثمار، قوای شخصی خود را نه مجزا از نیروهای اجتماعی و یا سیاسی، بلکه به مثابه قوای اجتماعی ئی در نظر می گیرد، که در فرم های متنوع دموکراسی سوسیالیستی سازمان یافته اند و برای رفاه جامعه نوین و حقیقتا انسانی به کار گرفته می شوند.
۱۳
· انسان آزاد از استثمار، بدین طریق، بر خودبیگانگی خویش غلبه می کند.
۱۴
· در این روند «تکمیل ایمانسیپاسیون انسانی» (مارکس) ـ قبل از همه ـ مهمترین نیروی محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی سوسیالیسم، یعنی انطباق الزامات جامعتی با منافع زحمتکشان منفرد و کلکتیو شکوفا می شود.
۱۵
· با تشکیل سیستم اجتماعی توسعه یافته سوسیالیسم، «با شرکت آگاهانه و خلاقانه همه شهروندان دولت سوسیالیستی در اداره دولت، اقتصاد و جامعه، نیل به مرحله عالی تر امکان پذیر می گردد.
· مرحله ای که در آن، کلیه زحمتکشان خود را عضو همبود انسانی سوسیالیستی و مالک سوسیالیستی وسایل تولید احساس می کنند و در مطابقت با آن عمل می کنند.»
· (والتر اولبریشت)
۱۶
· در این مرحله توسعه اجتماعی نوین، توسعه مداوم دموکراسی سوسیالیستی به مثابه عنصر ماهوی توسعه هرچه بیشتر جامعه سوسیالیستی و توسعه هرچه بیشتر انسان های آن به مثابه شخصیت های سوسیالیستی تلقی می شود.
۱۷
· فکر و عمل شهروندی ـ دولتی بر اعتماد به حزب و دولت سوسیالیستی استوار می گردد و به حمایت همه جانبه از آن منجر می شود.
· مراجعه کنید به دولت، دموکراسی
حاکمیت طبقاتی
طبقه
دولت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3716
دولت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6800
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/6799
دموکراسی
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر