۱۴۰۰ اسفند ۶, جمعه

درنگی در فرمایشات اسلامی ندوشن (۵)

 آثار و سوابق محمد علی اسلامی ندوشن 

 درنگی

از

مسعود بهبودی

 

و چون اوضاع و احوال خاصّ کشور، ایجاب می‌کرده که استبداد بر آن حکومت بکند،

طبیعتاً از آزادی خبری نبوده و مردم ناگزیر بوده‌اند که همواره خلاف آنچه را که در دل داشتند،

بر زبان آورند.

 

اسلامی ندوشن

از تعریف ساده ترین و پیش پا افتاده ترین مفاهیم

عاجز است:

او

خیال می کند که بر جوامع بشری، 

یا 

آزادی

حکومت می کنند

و 

یا 

استبداد 

و

نه

طبقات حاکمه.

این بدان معنی است

که

استاد دانش کاه

از

مفاهیم جامعه و حکومت و طبقات و طبقات حاکمه و توده و آزادی و استبداد

خبر ندارد.


این جهل اساتید دانش کاه تعجبی ندارد.

تعجب انگیز این است که مدعیان چپ ضد توده ای طرفدار مارکس بینوا

 این زباله های اسلامی ندوشن

را

تکثیر و توزیع و تبلیغ می کنند.


در قاموس اسلامی ندوشن و چپ های ندوشن گرا

اگر اوضاع و احوال کشور ایجاب کند، آزادی بر جامعه مربوطه حکومت خواهد 

و اگر ایجاب کند، استبداد.

 

منظور اسلامی ندوشن و امثالهم از آزادی،

آزادی سیاسی فرمال بورژوایی

است.

حق ابراز نظر و تظاهرات و غیره

ضمن در انحصار طبقات حاکمه انگل انگشت شمار بودن همه اهرم های قدرت اقتصادی، سیاسی، فکری و فرهنگی

 است.

این بدان معنی است که طبقات حاکمه توسط ایده ئولوگ های سرسپرده اش

طرز تفکر مردم را تعیین می کنند 

بعد

به

همان مردم تربیت ایده ئولوژیکی شده،

حق ابراز نظر

می دهند.

ضمنا

برای عوامفریبی

سیاست خود

را

بر اساس نظرخواهی از مربای خود تربیت کرده،

تنظیم می کنند و تغییر می دهند و پوز دموکراسی می دهند.

 

اسلامی ندوشن

اولا

نمی داند که آزادی سیاسی فرمال بورژوایی پس از گذار جامعه بشری به فرماسیون اقتصادی سرمایه داری

و

پس از تحکیم قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و آموزشی و پرورشی بورژوازی

رواج یافته است.

یعنی

در

زمان حمله اعراب به ایران 

وجود نداشته است.

ایده ئولوژی حاکم در آن زمان

احتمالا

 زرتشتیسم بوده است

که

به

ضرب شلاق و شمشیر

جای خود را به ایده ئولوژی نظام اقتصادی برده داری یعنی اسلام داده است.

مؤسس اسلام

یعنی

حضرت محمد

فخر می کند که در زمان حکومت انوشیروان به اصطلاح عادل (آنتی کمونیست  توطئه گرخونریز)

به دنیا آمده است.

اکنون این سؤال مطرح می شود

که

دلیل فرماسیونی ـ اقتصادی حمله اعراب به ایران چه بوده است؟

اگر در ایران طبقه حاکمه برده دار روی کار بوده است،

محتوای طبقاتی حمله اسلام چه بوده است؟

جایگزینی طبقه حاکمه برده دار ایرانی با طبقه حاکمه برده دار تازی در لفافه جایگزینی زرتشتیسم با اسلام؟

یعنی

تغییر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه «مستعمره»

ضمن دست نخورده ماندن زیربنای اقتصادی؟


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر