۱۴۰۰ بهمن ۲۸, پنجشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۱۲۰)

   

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

  

فصل نهم

در آتش انقلاب اروپا

 

۲

مارکس

در ۱۲ مارس

از

پاریس

به

 انگلس

نوشت:

«کمیته مرکزی 

اینجا

تشکیل یافته است.

جونز

هارنی

شاپر

باوئر

و

مول

اینجا هستند.

 

مرا

به عنوان رئیس

 و

شاپر

 را

به عنوان دبیر کمیته مرکزی

انتخاب کرده اند.

 

اعضای کمیته مرکزی

به

شرح زیرند:

ولا

لوپوس (ویلهلم ولف)

مول

باوئر

و

انگلس.

 

«من به تو توصیه می کنم که بیایی.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۷، ص ۱۱۸)

 

 

 انگلس

هم

بیدرنگ

راهی پاریس شد.

 

ضمنا

مارکس

در

پاریس

کلوب کارگران آلمانی

را

تشکیل داده بود.

 

 

مارکس

به

کمک این کلوب

به

مبارزه بر ضد نقشه مهاجران خرده بورژوای آلمانی

پرداخته بود

که

سودای صدور انقلاب به وسایل نظامی

از فرانسه به آلمان بودند.

 

یکی از همرزمان مارکس گزارش می دهد:

«سوسیالیست ها و کمونیست ها

مصممانه

بر ضد هر صدور مسلحانه جمهوری آلمان از خارج به کشور بودند.»

(سباستیان زایلر، «مطلبی راجع به تاریخ معاصر»، هامبورگ، ۱۸۵۰، ص ۲۱)

 

اخطارهای مارکس و یاران

بی اثر ماند.

 

ماجراجویان خرده بورژوایی

که

به

طرز بدی مسلح شده بودند،

حمله ور شدند

و

در

سرحدات فرانسه ـ آلمان

به

طرز نابود کننده ای

شکست خوردند.

 

اعضای کمیته مرکزی

تقریبا

همه روزه گرد می آمدند و راجع به اقدامات بعدی هماندیشی می کردند و تصمیم می گرفتند.

 

تا اینکه 

سرانجام 

زحمتکشان وین (اطریش) در ۱۳ ماه مارس

وارد سنگر شدند.

 

قیصر سلطنت هابسبورگ

مجبور به دادن وعده قانون اساسی بورژوایی شد.

 

مبارزات انقلابی

چند روز بعد

در

۱۸ ماه مارس

در

شهر برلین

به

نقطه اوج خود

 رسید.

 

پس از مبارزات خیابانی

کارگران، صمعتگران،  خرده بورژواها و دانشجویان

بر

ارتش پادشاه

پیروز شدند.

 

فریدریش ویلهلم چهارم

هراس زده

حقوق بورژوایی

را

به

رسمیت شناخت

و

حاضر به پذیرش وحدت ملی

(پایان حکومت ملوک الطوایفی)

شد.

 

به

سانسور

پایان داده شد.

فرامین بازداشت میهن پرستان آلمانی

پس گرفته شدند.

 

مارکس و انگلس

از

پیروزی توده های خلق

به

وجد آمدند.

 

مارکس و انگلس

به

تدارک برگشت کمیته مرکزی

و

کارگران و صنعتگران مهاجر آلمانی متشکل در کلوب کارگران و صنعتگران آلمانی

که

تعدادشان به بیش از چندین صد نفر می رسید،

 از پاریس به آلمان

پرداختند.

 

قرار بر این شد که به طور انفرادی از مرز بگذرند.

 

آنها

هم

مسلح شده بودند

اما

نه

به

تفنگ و سرنیزه

بلکه

به

«مانیفست حزب کمونیستی»

و

به

برنامه عمل کمونیست ها

برای انقلاب در آلمان.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر