دکتر فرشید فریدونی
درنگی
از
یدالله سلطان پور
به
یاد
فرج الله میزانی
(جوانشیر)
تلویزیون کومله، برنامه ی دیدار، سخنرانی دکتر فرشید فریدونی با عنوان "نقدی بر مارکسیسم ایرانی و توده ایسم" در تاریخ
مارکسیسم
در
قاموس دکتر فرشید فریدونی
مقوله مبهم و موهوم و بی تعریفی
است.
اصلا
معلوم نیست که چیست؟
دکتر فرشید فریدونی
به
عوض تعریف مفهوم مارکسیسم
انواع دلبخواهی مارکسیسم کذایی
را
به خورد خواننده و شنونده می دهد.
این عام ترین مشخصه مشترک همه عوام واره های عوام فریب
است.
دکتر فرشید فریدونی
ادعا می کند
که
بیش از ۲۰ نوع مارکسیسم
در جهان و جمکران وجود دارد
و
برمی شمارد:
مارکسیسم لنینیستی
استالینیستی
تروتسکیستی
مائوئیستی
چریکیستی
و
الی آخر.
دکتر فریدونی
هگل
را
برجسته می کند،
انگلس
را
از
مارکس
جدا می سازد.
بعد
به انکار لنین و لنینیسم
کمر بر می بندد.
قبل از پرداختن به انواع کذایی و ادعایی مارکسیسم
باید از دکتر فریدونی پرسید:
مارکسیسم چیست؟
مارکسیسم ـ لنینیسم
بر خلاف ادعای دکتر فرشید فریدونی
با
مارکسیسم
یکسان نیست.
کسی که لنینسم را از مارکسیسم ـ لنینیسم حذف می کند،
توسعه خلاق مارکسیسم در مرحله امپریالیستی فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
را
فراموش می کند
و
خواهی نخواهی
به
فقر مارکسیسم
به
تحدید (محدودسازی) مارکسیسم به فاز مبتنی بر رقابت آزاد (فاز ماقببل انحصاری) فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
می پردازد
و
عملا
آب به آسیاب امپریالیسم می ریزد.
دکتر فریدونی معنی ساده ترین مفاهیم فلسفی را نمی داند.
برخلف تصور او
نه
مارکسیسم
نوشته های مارکس و انگلس
است
و
نه
لنینیسم
نوشته های لنین.
کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم
در دوره ای از حیات خود
اصلا
مارکسیست
و
مارکسیست ـ لنینیست
نبوده اند.
آنها
و
هزاران فرزانه پرولتاریا
رشد کرده اند
و
گام به گام
مارکسیسم ـ لنینیسم
را
کشف و تئوریزه و تکمیل و تدوین کرده اند.
مارکسیسم ـ لنینیسم
علم
است.
به
همان سان
که
فیزیک و شیمی و بیولوژی و غیره
علم
اند.
دم زدن از انواع مارکسیسم
به
همان اندازه مضحک و عوامفریبانه و عامیانه است
که
دم زدن از انواع شیمی و فیزیک و بیولوژی.
مگر می توان از شیمی چینی و فرانسوی و روسی و المانی
دم زد
تا
بتوان
از
مارکسیسم این و آن دم زد؟
تفاوت مارکسیسم ـ لنینیسم
با
علوم
این است
که
مارکسیسم ـ لنینیسم
علاوه بر علم بودن، ایده ئولوژی است
مارکسیسم ـ لنینیسم
ایده ئولوژی طبقه کارگر
است.
مارکسیسم ـ لنینیسم
علم و ایده ئولوژی همزمان
است.
برای اینکه ایده ئولوژی طبقه کارگر
منافاتی با علم ندارد.
برای اینکه
حقیقت
تنها سنگر طبقه کارگر است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر