ولادیمیر پوتین (۱۹۵۲)
درنگی
از
شین میم شین
پوتینیسم
چیست و در پی چیست؟
ادامه
پوتینیسم
نماینده تمامعیار پراگماتیسم و اینسترومنتالیسم
است.
پراگماتیسم
یکی از مکاتب کثیف امپریالیستی است
و
اینسترومنتالیسم
واریانت امریکایی آن
است.
مراجعه کنید
به
برای نمایندگان پراگماتیسم
حقیقت
هر آن چیزی است که به نفع کسی باشد.
به همین دلیل
افکار و اعمال افراد
بسته به منافع پوتین و دار و دسته مافیایی اش
ارزیابی می شوند.
یعنی
به
طرز سوبژکتیویستی
ارزیابی می شوند
و
نه
به
طرز دیالک تیکی
و
یا
حداقل
اوبژکتیویستی.
مثال:
یکی از وظایف طبقه کارگر پیروزمند
اشاعه شعور ملی و ملت سازی است.
وظیفه ای که اصولا و اساسا از وظایف بورژوازی آغازین بوده است
و
بورژوازی واپسین (امپریالیستی)
قادر به انجام آن نیست.
پیش شرط ملت سازی (nation building)
دموکراتیک (ضد فئودال و ضد برده دار) بودن
است
که
بورژوازی واپسین
فاقد آن است.
به
همین دلیل
این وظیفه بورژوازی هم به عهده طبقه کارگر پیروزمند محول شده است.
به
همین دلیل
امپریالیسم
در
عراق و افغانستان و غیره
قادر به ملت سازی نشد.
تشکیل ملت اوکراین و اشاعه شعور ملی
هم
یکی از خدمات طبقه کارگر اتحاد جماهیر شوروی تحت رهبری بلشویسم بوده است.
این کردوکار حزب بلشویک
اما
به
نفع پوتین و دار و دسته مافیایی فاسدش
نیست.
به
همین دلیل
پوتین
ملیت و موجودیت خلق اوکراین
را
زیر علامت سؤال قرار می دهد و به بلشویسم می توپد.
برای پراگماتیست ها
حقیقتی وجود ندارد.
فقط منافع شخصی و گروهی و فامیلی و باندی و طبقاتی و غیره وجود دارد.
پوتین
انقلاب اکتبر
را
انحرافی در شاهراه تاریخی روسیه می داند.
به
همین دلیل
سودای برگشت به دوران قبل از انقلاب اکتبر دوران ساز را
در سر می پرود.
حیرت انگیز
سطح تئوریکی فوق العاده نازل حزب کم و نیست روسیه
است.
این البته تازگی ندارد.
دلیل عزل ضد دموکراتیک والتر اولبریشت و روی کار امدن اریش هونکر،
تهوع اولبریشت از سطح تئوریکی رقت انگیز برژنف بوده است.
والتر اولبریشت
همراهی با انقلاب علمی و فنی
را
اساسی ترین وظیفه حزب طبقه کارگر
می دانست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر