۱۴۰۰ بهمن ۱۳, چهارشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۱۱۱)

  

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل هشتم

جزوه ای که تاریخ جهان را رقم زد.

 

ZeitungsmacherMarx und Engels Historienbild, 1961

   

۸

پولیتیک (سیاست) و تاکتیک کمونیست ها

 

حزب کمونیست

برای نیل به آماج های فوق الذکر خود

باید

به

مبارزه مستمر پیگیر بر ضد ایده ئولوژی بورژوایی و بر ضد نفوذ آن در طبقه کارگر برخیزد.

 

 

مارکس و انگلس

از این رو

در

فصل سوم «مانیفست»

به

نقد تیزبینانه و استهزاء آمیز «مدل های مختلف سوسیالیسم» بورژوایی و اوتوپی های کمونیستی

پرداختند.

 

مراجعه کنید

به

 

کمونیسم اوتوپیکی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3238

 

پایان

 

کمونیسم علمی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3240

 

پایان

 

بسیاری از نقدهای مارکس و انگلس

امروزه

با

توجه به سیلی از افترائات و لجن پراکنی های آنتی کمونیستی

فوق العاده اکتوئال به نظر می رسند.

 

 

مارکس و انگلس

در 

فصل چهارم «مانیفست»

قبل از همه

به

تعیین وظایفی

پرداختند

که

کمونیست ها

در انقلاب آتی 

به عهده دارند.

 

تکلیف حزب طبقه کارگر عبارت است

از

«حمایت از هر جنبش انقلابی در هر جای جهان که بر ضد وضع جامعتی و سیاسی موجود باشد.»

(همانجا، ص ۴۹۳)

 

سمتگیری حزب کمونیست در آلمان که در آستانه انقلاب بورژوایی قرار داشت،

به شرح زیر است:

 

«حزب کمونیست در آلمان

تا زمانی که بورژوازی انقلابی باشد،

به

مبارزه مشترک با آن

بر ضد سلطنت مطلقه، مالکیت فئودالی و خرده بورژوایی

می پردازد.

حزب کمونیست

اما

لحظه ای

حتی

از

روشنگری در زمینه تضاد آشتی ناپذیر میان بورژوازی و پرولتاریا

غفلت نمی ورزد.

آنسان

که

بلافاصله پس از سرنگونی طبقات ارتجاعی در آلمان

به

مبارزه بر ضد خود بورژوازی

آغاز می کند.»

(همانجا، ص ۴۹۲ و ۴۹۳)

 

سطر سطر «مانیفست»

که

به

زبانی شورانگیز

تحریر یافته

حاوی جانبداری آشکار و علاقه و عشق انقلابی

است.

 

و

طنین جملات پایانی «مانیفست»

به

شیپور نبرد

شباهت دارد:

«بگذار

طبقات حاکمه

از

انقلاب کمونیستی

بر خود بلرزند.

پرولتاریا

چیزی جز زنجیرهایش برای از دست دادن، ندارند.

اما

جهانی

را

برای به دست آوردن، دارند.

پرولتاریای همه کشورها،

متحد شوید!»

(همانجا، ص ۴۹۳)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر