هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
فصل هشتم
جزوه ای که تاریخ جهان را رقم زد.
۷
پرولتاریا و کمونیست ها
مارکس و انگلس
پس از اینکه در «مانیفست حزب کمونیستی»
رسالت تاریخی طبقه کارگر
را
توضیح می دهند،
در
فصل دوم آن،
به
توضیح وسایل و طرق رسیدن پرولتاریا به قدرت
و
تشکیل جامعه سوسیالیستی و کمونیستی
می پردازند.
مارکس و انگلس
این فصل را «پرولتاریا و کمونیست ها» می نامند.
اولین نکته ای
که
مارکس و انگلس
مورد توجه قرار داده اند،
این نکته بوده
که
طبقه کارگر برای مبارزه خود
به
حزبی به لحاظ ایده ئولوژیکی واضح و روشن
نیاز دارد.
به
حزب کمونیست.
حزب کمونیست
«مصم ترین و همواره پیش برنده ترین بخش» جنبش کارگری
است.
(همانجا، ص ۴۷۴)
حزب کمونیست
خود
جزئی از طبقه کارگر
است.
برای اینکه کمونیست ها «منافعی جدا از منافع کل پرولتاریا ندارند.»
(همانجا)
حزب کمونیست
در
خود
قوای طبقه کارگر
را
متحد و یکپارچه می سازد.
توده پرولتری
را
در مبارزه پیش می برد.
حزب کمونیست
پیشقراول و پیشاهنگ طبقه کارگر است.
سؤال این بود که این حزب کمونیست
نقش رهبری خود را مدیون چیست؟
مارکس و انگلس
جواب می دهند:
حزب انقلابی طبقه کارگر
به این دلیل قادر به انجام این وظیفه است
که
«به لحاظ تئوریکی،
قبل از بقیه توده های پرولتری
به
شرایط و جریان و نتایج عام جنبش کارگری
وقوف دارد.»
(همانجا)
مشخصه دیگر کمونیست ها
این است
که
آنها
«از
سویی
در
مبارزات ملی مختلف پرولتاریا،
منافع مشترک کل پرولتاریا
را
(مناقع مشترک پرولتاریای جهانی را. مترجم)
برجسته می کنند و اعتبار می بخشند.
منافعی
را
که مستقل از منافع ملی است.
و
از
سوی دیگر
«در مراحل مختلف توسعه مبارزه طبقاتی میان پرولتاریا و بورژازی،
همواره
منافع کلی جنبش
را
نمایندگی می کنند.»
(همانجا)
مارکس و انگلس
خصایص بی چون و چرای حزب انقلابی طبقه کارگر
را
در
زمینه های زیر می بینند:
در
پیوند مستحکم با طبقه کارگر و خلق
در
استراتژی و تاکتیک مستدل علمی
در
تفکر و عمل مبتنی بر انترناسیونالیسم پرولتری.
آماج طبقه کارگر و حزب طبقه کارگر
را
مارکس و انگلس
عاری از هر سوء تفاهمی
به شرح زیر فرمولبندی می کنند:
«تبدیل پرولتاریا به طبقه،
سرنگونی حاکمیت بورژوایی
و
تسخیر قدرت سیاسی
توسط پرولتاریا»
(همانجا)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر