جمعبندی
از
مسعود بهبودی
تفاوت از تحلیل تا توهین و یا تحقیر
از زمین تا آسمان است.
۱
ممنون.
توهین نیست.
۲
تحلیل است.
۳
ما کسی نیستیم که به کسی توهین کنیم.
۴
جامعه را واقعا هم طویله کرده اند.
۵
وظیفه اکید روشنگری نیشتر زدن و بیدار کردن است
و
نه ماستمالی کردن و خودفریبی و همنوع فریبی.
۶
همه انسان ها
بدون استثناء
برابرند و خواهرند و برادرند
و
در
رگ کسی
خون دیگری
جریان ندارد.
۷
باید ببینیم که دلیل این حماقت اخوان چیست؟
۸
چرا به این روز افتاده است؟
جناب هپروتی توده ای.
مش قباد
۱
اولا
رضا رخشان
بی کم ترین تردید توده ای نبوده و نیست.
۲
ثانیا
هپروتی
نمی تواند
توده ای
باشد
۳
برای اینکه خر ترین توده ای
از علامه ترین علامه های طبقات انگل
خردمندتر است.
۴
ثالثا
مش قباد
توده ای بودن
نه
ننگ انگیز
بلکه فخر انگیز است.
۵
حتی به قول شایگان
از وکلای مدافع و از اعضای جبهه به اصطلاح ملی و بورژوازی
در بیدادگاه کودتاچیان
حزب توده مجمع شریف ترین و فرزانه ترین فرزندان این آب و خاک
بوده است.
۶
رابعا
توده ای ها در خاوران جماران
و یا در دل و روده کفتاران اند و نه در جامعه و جهان.
۷
ما گشته ایم
نبود.
۸
اگر تو
توده ای
پیدا کردی
ما را هم خبر کن
تا
بر او نماز بریم.
تو اصلا نمی دانی فحش به چه معنی است.
۱
تو
تفکر مفهومی
را
واژه بازی جا می زنی.
۲
حالا زورت را بزن و بگو واژه چیست؟
۳
از کجا می آید؟
۴
چگونه تشکیل می شود؟
۵
جامعه را مشتی آخوند شپشو به طویله تبدیل کرده اند.
۶
عرعر جای اندیشه را گرفته است.
هی مشد ایلناز.
۱
تفکر مفهومی است
بیسواد
و
نه بازی با واژه ها.
۲
بازی با واژه ها کسب و کار امثال تو ست.
۳
نه
کسب و کار سگان توده
۴
تفکر
یا
تفکر مفهومی
است
و
یا
عرعر
است.
به قول مش ایمانوئل کانت.
رسول روشنگری.
دوبیتی
علی پاشایی
مرا گوئی که از غم آفریدند
به چشمانی پر از نم آفریدند
چنان غم بادلم مأنوس گشته
که گوئی هردو باهم آفریدند.
۱
خیلی زیبا ست.
۲
ولی
غم
به تنهایی
وجود ندارد
تا کسی از غم بی غل و غش
تشکیل یابد.
۳
سعدی
هم
می دانست:
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار
و
گل و خار
و
غم و شادی
به هم اند.
۴
یعنی
تار و پود هستی
دیالک تیکی است.
ویوا سعدی
۵
ضمنا
غم و شادی
ثانوی اند و نه اولین.
قبل از همه
معلول اند و نه علت.
۶
یعنی
دیالک تیکی از علت و معلول
در بین است:
مثال:
الف
انقلابی پیروز می شود (علت)
توده شاد می گردد (معلول)
ب
انقلابی شکست می خورد و عن گلاب می شود (علت)
توده غم می خورد (معلول)
۷
شادی و غم
انعکاس شرایط مادی شادی انگیز و غم انگیز اند.
۸
چنان غم بادلم مأنوس گشته
که گوئی هردو باهم آفریدند.
اینهم محال است:
چون دل (ضمیر)
آیینه است که شرایط غم انگیز و شادی انگیز در آن عکس می اندازند
عکسی که غم و یا شادی نامیده می شود
اکبر درویش
به تمام زبان های دنیا
سکوت کرده ام
لب هایم را دوخته ام
به اعتراض نشسته ام
۱
مفهوم «سکوت به همه زبان های دنیا»
خیلی ژرف، پرمعنی و زیبا ست.
چرا و به چه دلیل؟
طبقاتی
و
نه طبقاطی.
۱
طبقاتی
صفت ساخته شده از طبقه است.
۲
طبقاطی
بی معنی است.
۳
طرز تبیین
از عناصر فرمال است
و ربطی به محتوا ندارد.
۴
محتوای شعر اندیشه است و اندیشه چیزی طبقاتی است.
۵
پروین کلیه قصص قرآن را به نظم کشیده است.
۶
محتوای این قصص همان است که بوده است و دست نخورده مانده است.
۷
محتوای قصه یوسف و زلیخا
عشق است.
البته ما نخوانده ایم
شنیده ایم
اشاره ای به دلیل ویرایش و دگر نویسی ما
۱
راستش را بخواهید
ما برای خاطر خودمان به اصطلاح ویرایش می کنیم.
نه برای این و ان.
ما به این دلیل به طرز دیگری می نویسیم تا بهتر و با دقت بیشتر خوانده باشیم.
۲
ما نویسنده و شاعر و هنرمند خوب نداشته ایم
تا
جامعه
در
آیینه آثارشان
به
خودشناسی
برسد.
۳
اهل قلم ما
طبیعی
نیستند
تصنعی اند.
تازه
اگر
تقلبی
نباشند.
۴
شعرا و نویسندگان انگشت شمار ما
خیال می کنند که باید واعظ باشند
و
رهبر و رهنما و مرشد و مراد خلایق باشند.
۵
به
همین دلیل
همین دلیل
و
با
همین تصورات و توهمات
همین تصورات و توهمات
هارت و پورت
می کنند.
می کنند.
۶
شعر
نتیجتا
به
شعار
تبدیل می شود
به
شعار
تبدیل می شود
و
قصه
به
موعظه
به
موعظه
۷
یعنی همه چیز
طبیعیت (ناتورالیته) خود
را
را
و
حتی واقعیت (رئالیته) خود
را
از دست می دهد
و
زباله می شود.
باید سعی کنیم زباله ساز نباشیم
مریم
۱
آدمیان
در خطه اختیار مطلق
زندگی و کار نمی کنند
تا
بتوانند
این بکنند و آن نکنند.
۲
آدمیان
در منگنه دیالک تیک جبر و اختیار
زندگی و کار می کنند.
۳
ای بسا کارها
که بی اختیار انجام می یابند.
۴
ای بسا کارها
که
به
آدمیان تحمیل می شود.
۵
یعنی اگر مختار می بودند
انجام نمی دادند.
۶
ای بسا کارها
که
تحت فشار جبر عینی
انجام می یابند.
۷
روایت کرده اند
که
علی
امیر المؤمنین
شباهنگام
در برهوت
لب چاه های کور می نشست
با
چاه
حرف می زد
و
می گریست.
۸
احساس شرم و پشیمانی می کرد از کارهای جبری خویش
۹
شرم کردن
خصصه ای انقلابی است.
(مارکس)
(مارکس)
۱۰
مرتجعین
قادر به شرم کردن نیستند.
ناسیونالیسم عصر نولیبرالیسم، تابع گرا است
مش ناصر برین
۱
اولا عصر نئولیبرالیسم
خرافه ای بیش نیست.
۲
عصر چیست؟
۳
عصر = دوران =
Epoche
یک مفهوم مهم فلسفی است.
۴
دوران و یا عصر
مقطعی از تاریخ بشری است که فرماسیون اقتصادی معینی در حال زوال و فرماسیون اقتصادی معین نوین در حال تشکیل است.
۵
دوران های تاریخی
گلوبال = تمام ارضی = جهانی اند
و
به شرح زیرند:
الف
دوران بربریت
ب
دوران کمون اولیه
پ
دوران برده داری
ت
دوران فئودالیسم
ث
دوران کاپیتالیسم
ج
دوران کنونی = دوران گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم
۶
ضمنا
من - زور مش ناصر برین
از تابعگرا چیست؟
تابعیت = گرایش
۷
علاوه بر این
من - زور مش ناصر برین
از
ناسیونالیسم
چیست؟
۸
در عردوغانستان
مگر
ناسیونالیسم
در بین است؟
در عردوغانستان
راستش را بخواهید
جنگ درونطبقاتی بورژوازی کج و معوج عجق ـ وجق
شعله ور است:
جنگ بورژوازی کج و معوج عجق ـ وجق ترکیه
با
دو نماینده عوامفریب به نام های
دو نماینده عوامفریب به نام های
عردوغان و گولن (خندان) = دو آخوند بی عبا و بی عمامه
که در آغاز رفقای جان جانی همدیگر بوده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر