فریبرز رئیسدانا
(۱۳۲۷)
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک روزبه نوید
ویرایش
و تحلیل از
مسعود
بهبودی
شهاب:
به
نظرتان میراث فیدل کاسترو برای جهان چه بود؟
رئیس
دانا:
مدتها بود که شهر در اختیار مردم
قرار گرفته بود
و
چریکها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
·
این جمله رئیس دانا، دال بر صحت
درک مارکسیستی ـ لنینیستی از تاریخ است:
·
معمار عمارت جامعه و تاریخ، توده
است.
·
سپاس بر رئیس دانا.
·
ولی رئیس دانا بهتر است که غسل
توبه بریزد و این جمله را در دور دور های ذهنش چال کند و دیگر بر زبان نیاورد تا
«بر او آن نرود که بر باخه رفته است.» (کلیله و دمنه)
·
چون اگر اجامر فدائی و مجاهد و
لیملام و دیمدام و حزب الله و داعش و پیشمرگه و پسمرگه و بلک واتر و رمزفیلد و
جورج بوش و چی نی و ژان پل سارتر و این و آن بشنوند، زهر در آش و آبگوشتش می ریزند
و به آنجا می فرستند که اعراب نی انداخته اند و نینوایش نام داده اند.
1
رئیس
دانا:
مدتها بود که شهر در اختیار مردم
قرار گرفته بود
و
چریکها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
·
این تجربه کوبا که رئیس دانا بی
پروا تبیین می دارد و شهاب شهسواران از فرط حواس پرتی، از قلم نمی اندازد، لانه
مورچگان طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی را به شطی از آب گل آلود می بندد
که پر برکت ترین آب ها ست.
·
اگر رئیس دانا همین دانش تجربی
الماسبها را در زمان شاه بر زبان رانده بود، فاتحه بالا بلندی بر تئوری های
فاشیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی خوانده بود و اجر عظیم برده بود.
2
رئیس
دانا:
مدتها بود که شهر در اختیار مردم
قرار گرفته بود
و
چریکها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
·
اگر توده مردم، دولت طبقه حاکمه را
سرنگون کرده، پس توده انقلابی در صحنه است و فرمولبندی جمله زیر توسط رئیس دانا
ناسسنجیده و نادرست است:
انقلابی
ها دیرتر از مردم (غیر انقلابی ها) به
شهر رسیدند.
·
حالا مؤلف «جنگ شکر در کوبا» و
اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ فاشیستی ـ اگزیستانسیالیستی چه خاکی باید بر سر
کنند؟
·
از تئوری های آوانتوریستی ـ
نیهلیستی ـ فاشیستی از قبیل «تنها ره رهائی، جنگ مسلحانه»، «رد تئوری بقا»، «جنگ
مسلحانه هم استراتژی ـ هم تاکتیک»، چه باقی می ماند؟
·
ضمنا چرا از خون توده سیستم
برانداز سرنگونساز حرفی در میان نیست؟
·
سرنگونی دولت تا دندان مسلح طبقه حاکمه
که بدون قهرمانی های غول آسای توده نبوده است.
·
این چه روند و روالی است که در آن،
خون توده ارزان تر و بی ارج و ارزش تر از آب است؟
3
رئیس
دانا:
مدتها بود که شهر در اختیار مردم
قرار گرفته بود
و
چریک ها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
·
رؤسای دانا، با تأمل بر روی این
تجارب مشخص تاریخی در زمینه نقش تعیین کننده در دیالک تیک شخصیت و تاریخ (پله
خانف) و یا دیالک تیک قهرمان و توده، به چه نتیجه ای می رسند؟
·
جنبش رهائی بخش ملی در کوبا را
دیالک تیکی از شخصیت و توده، دیالک تیکی از پارتیران های خلق و خلق به پیروزی می
رساند و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن توده است.
·
بی آنکه شخصیت (پارتیزان های خلق و
رهبری نبرد پارتیزانی و تضعیف قوه قهر دولتی) هیچ واره باشد.
·
قضیه در همه دیالک تیک ها از همین
قرار است:
·
نقش تعیین کننده ـ در تحلیل نهائی
ـ از آن قطبی از اقطاب دیالک تیکی است، بی آنکه قطب دیگر هیچ واره و هیچ کاره
باشد.
·
مطلق کردن یکی از اقطاب دیالک تیکی
و فراموش کردن قطب دیگر نشانه خردستیزی است.
·
مراجعه کنید به خردستیزی
(ایراسیونالیسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
4
رئیس
دانا:
مدتها بود که شهر در اختیار مردم
قرار گرفته بود
و
چریکها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
·
روی دیالک تیک قهرمان و توده باید
کار جدی انجام گیرد.
·
سیاوش کسرائی سنگ اول این عمارت
تئوریکی را پیشاپیش نهاده است.
·
مراجعه کنید به سیری در شعر آرش
کمانگیر از سیاوش کسرائی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
سیری در شعر
آرش کمانگیر
از سیاوش
کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آرش کمانگیر
(شنبه 23 اسفند 1337)
تحلیلی از
شین میم شین
پیشکش
به برادران زحمتکش شریف مان
تقی و نقی
تقی و نقی
پایان
5
کمکمک در اوج آمد پچ پچ خفته
خلق چون بحری بر آشفته
به جوش آمد
خروشان شد
به موج افتاد
برش بگرفت و مردی ـ چون صدف ـ
از سینه بیرون داد.
از سینه بیرون داد.
·
قهرمان (حزب، گروه پارتیزان های
خلقی) در صدف سینه خلق پرورده می شود و در لحظه معین لازم برون آورده می شود و به
پیش انداخته می شود تا توده به دنبال گوهر خویش بر عرش و فرش هجوم برد، طبقه حاکمه
را براندازد و طرح طراز نوین دیگری در اندازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر