جمعبندی از
مسعود بهبودی
از همین مفهوم آنارشیستی «دزد»
می توان به تنگ نظری مؤلف «تنگسیر»
سیر دل خندید
1
کسی که تعلیم مفاهیم می داد
حالا بحث نظری را رها می کند و مفهوم دیگری را
یعنی «آزادی» را
علم می کند.
بدون اینکه معنی آزادی را هم بداند.
2
آزادی یعنی چی؟
3
عیرانیت کسی چه ربطی به بحث تئوریک دارد؟
4
ضمنا رژیم اخوندی نداریم
چی داریم؟
5
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی داریم
6
لامصب
کسب وکار ما ترجمه مفاهیم فلسفی است.
7
ما دغدغه ای جز این نداریم.
8
کودتا
فرم قبضه قدرت است.
9
در دیالک تیک فرم و محتوا
در دیالک تیک ظرف و مظروف
نقش تعیین کننده از آن محتوا (مظروف) است
10
قابلمه تعیین کننده نیست.
محتوای قابلمه تعیین کننده است.
11
چون در قابلمه هم می توان آش پخت و هم گوشت
12
اگر کودتا توسط مثلا نظامیان خلقی صورت گیرد
فرمانفرمائی خلق برقرار می شود
13
اگر کودتا توسط طبقه حاکمه صورت گیرد
استبداد طبقه حاکمه برقرار می شود.
14
هر گردی
گردو نیست.
حقیقت وقتی حقیقت است که کل را منعکس کند
1
در غیر اینصورت
حقیقتی نیم بند و مثله و مخدوش است
2
حقیقت نیم بند و مثله و مخدوش
بدتر از بدترین دروغ است
و به درد لای جرز می خورد.
3
جنایت در انحصار
اسلام نبوده و نیست.
4
جنایت اصلا ربطی به دین و مذهب ندارد.
5
جنایت
پدیده ای طبقاتی است.
6
این طبقات اجتماعی اند که
دین و مذهب را و هر ایده ئولوژی دیگر را
آلت دست قرار می دهند.
7
فیلم اسپارتاکوس دیدنی است.
8
امپراطوی روم
تیرک های جاده های روم را
به دار هائی برای برده های به تنگ آمده تبدیل کرده است.
9
بزرگ ترین آدمکشی کلکتیو در ینگه دنیا صورت گرفته است.
سخن از صدها میلیون سرخ پوست بومی است
که قتل عام شده اند.
10
ناسیونال ـ سوسیالیسم (فاشیسم آلمان)
6 میلیون کودک و پیر و برنا را در رایش سوم
به کوره آتش سپرده است
و 60 میلیون انسان بی گناه را در خارج از رایش سوم
شقه شقه کرده است.
11
میلیتاریسم خونخوار ژاپن
کودکان چینی را هزار هزار مورد تجاوز جنسی قرار داده و دسته جمعی به رگبار بسته و
در خاوران های چین به خاک سپرده است.
12
جنایت در عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و سومالی و غیره
نه با داعش
بلکه با ارتش امریکا، انگلیس و غیره
شروع شده است
داعش ثمره زهراگین تجاوزات امپریالیسم است.
13
فقط اسلام نیست که نظام برده داری را بازتاب ایده ئولوژیکی داده است.
برتولت برشت
نیکی را چه سود
هنگامی که نیکان
ـ در جا ـ
سرکوب می شوند
و هم آنان که دوستدار نیکان اند؟
آزادی را چه سود
هنگامی که آزادگان، باید میان اسیران زندگی کنند؟
خرد را چه سود
هنگامی که جاهل، نانی به چنگ می آورد،
که همگان را بدان نیاز است؟
به جای خودِ نیک بودن، بکوشید
چنان سامانی دهید، که نفس نیکی امکان پذیر شود
یا بهتر بگویم
دیگر به آن نیازی نباشد.
به جای خودِ آزاد بودن بکوشید
چنان سامانی بدهید، که همگان آزاد باشند
و به عشق ورزی به آزادی نیز
نیازی نباشد.
به جای خودِ خردمند بودن، بکوشید
چنان سامانی دهید، که نابخردی
برای همه و هرکس
سودایی شود، بی سود.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
معیار اصلی فاشیسم
توده ستیزی است.
1
فاشیسم اما دام و دانه ای
برای اقشار عقب مانده توده است.
2
تئوری بنیادی فاشیسم
تئوری نخبگان است که
(خوزه اورتگا گاسه)
رفیق هایدگر
تاسیس کرده است.
3
در تئوری نخبگان
توده زباله است و نخبه همه کاره.
4
نخبه تاریخ ساز است و توده دنباله رو بی شعور نخبه است.
5
در تئوری نخبگان
توده رمه واره، خمیر واره است.
6
فاشیسم اما با فوندامنتالیسم
فرق دارد.
7
فوندامنتالیسم برادر خوانده فاشیسم است.
8
فوندامنتالیسم اسلامی
چه سنی و چه شیعی
مقولات بنیادی فاشیسم را تئولوژیزه می کند.
جامه فقهی می پوشاند.
9
فوندامنتالیسم فرم مقولات بنیادی فاشیسم را تغییر می دهد و مذهبی می سازد:
در نتیجه،
نژاد به امت
راسیسم به امتیسم
جنگ های راسیستی به جنگ های مذهبی
برتری نژادی به برتری مذهبی
پیشوایان (نخبگان) به انبیاء، ائمه (امامان)، اولیاء، فقها، شیوخ
بدل می شوند.
10
فوندامنتالیسم هم بسان فاشیسم
(مثلا بسان ناسیونال ـ سوسیالیسم)
چپنما ست:
ادای اپوزیسیونیستی توخالی در می آورد.
11
خود را
آنتی کاپیتالیستی
آنتی امپریالیستی
آنتی کمونیستی
ضد شرقی ـ ضد غربی
«سوسیالیستی»
طرفدار مستضعفین
طرفدار حکومت عدل علی
طرفدار حکومت رسول الله (صدر اسلام)
جا می زند.
12
فوندامنتالیسم
آلترناتیو توخالی (نخود سیاهیستی) عرضه می دارد.
13
فوندامنتالیسم هم بسان فاشیسم عوامفریب است.
14
فوندامنتالیسم هم بسان فاشیسم
اخلاق ستیز و خردستیز است.
15
مؤسس خرد ستیزی و نیهلیسم اخلاقی
نیچه
ـ فیلسوف فاشیسم ـ
است.
16
فریب عبا و عمامه فوندامنتالیسم شیعی و سنی را نباید خورد.
17
فوندامنتالیسم همانقدر مذهبی است که فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم
و میلیتاریسم و کوکلوس کلان و صهیونیسم
مذهبی است.
18
مذهب برای این جرثومه های ضد خلقی
(چه صلیب شکسته و چه دگم لا اله الا الله و یا حزب الله و غیره)
ابزار عوامفریبی است.
19
پیش شرط مذهبی بودن
پای بندی به اخلاق و هومانیسم است.
20
فوندامنتالیسم در سنت فاشیسم
به قتل عام کودکان مردم در فرم های گوناگون می پردازد:
الف
فوندامنتالیسم
خردسالان سواحل اروپا را
کارگران پابرهنه اواره در مادرید را
ترور کلکتیو می کند.
ب
فوندامنتالیسم
جوانان مردم را خر می کند و از روی مین زار را
عبور می دهد.
پ
فوندامنتالیسم
مین به دست کودکان مردم می دهد و به زیر تانک می فرستد.
ت
فوندامنتالیسم
بمب بر کمر حتی علیلی می بندد
و روانه جنگ با استکبار کذائی می کند.
21
مذهب کجا اجازه به این جنایات را می دهد؟
فریب فرم های فریبا را نباید خورد.
اینسترومنتالیزاسیون (آلت دست قرار دادن) مذهب
توسط طبقه حاکمه
سنتی دیرین دارد:
1
جنبش فوندامنتالیستی ـ اسلامی
بی کمترین تردید
یکی از توطئه های ارتجاعی برنامه ریزی شده ی
طبقه حاکمه است.
2
فوندامنتالیسم مرغی است که برای طبقه حاکمه امپریالیستی
تخم طلا می گذارد.
3
از این طریق و با این ترفند می توان
توده های عقب مانده جوامع عقب مانده را
با صرف کمترین نیرو
بسیج کرد و به دنبال نخود سیاه های مطلوب طبقه حاکمه فرستاد.
4
عرعرستان صعودی
و
مصر
بلحاظ تئوریکی ـ تئولوژیکی ،
سید قطب و مظاهری و غیره
مراکز تشکیل فوندامنتالیسم اسلامی بوده اند.
5
امپریالیسم امریکا
35 میلیون دلار بدهی مصر را بخشید
و مصر به ازای آن
مجاهدین افغانستان را به تسلیحات روسی مسلح ساخت.
6
فوندامنتالیسم شیعی نیز تحت تأثیر شدید سید قطب و غیره بوده است.
7
بدون دلارهای نفتی عرعرستان
اخوان المسلمین و طالبان و بوکوحرام و القاعده و داعش و عردوغانیسم و غیره
تشکیل نمی شدند.
8
عردوغان و رفیقش
هر دو «تحصیل» کرده و «تربیت شده» عرعرستان اند.
9
طبقه حاکمه برای تقویت و اعطای محبوبیت به فوندامنتالیسم اسلامی سنی و شیعی
حکومت های دست نشانده خود را
مثلا شاه و ضیاء الحق و خونتای نظامی ترکیه و غیره را
حتی فدا کرده است.
10
فوندامنتالیسم
دستیار اپوزیسیونیستی تقلبی و ضد امپریالیستی ـ قلابی
امپریالیسم است.
11
رابطه عردوغان با ژنرالیته ی ارتش وابسته به امپریالیسم ترکیه
بلحاظ ایده ئولوژیکی
به رابطه اجامر جماران و جمکران با دربار پهلوی شباهت دارد:
الف
رابطه فوندامنتالیسم سنی با پان ترکیسم (فاشیسم) در ترکیه
قابل مقایسه است با رابطه
فوندامنتالیسم فئودالی ـ شیعی با پان عیرانیسم (فاشیسم) در عیران
ب
این رابطه
رابطه ای دیالک تیکی است:
ضمن وحدت میان قطبین دیالک تیکی،
سرشار از تضاد است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر