میم نون
رفتار سگ و گربه و موش و خرگوش اهلی
با افراد انسانی
ربطی به عشق ندارد.
1
به همان سان که بوس و لاس و لیس انسان ها
کمترین ربطی به عشق ندارد.
2
دلیل:
ما گربه ای داریم که یتیم بوده است:
مادرش زیر ماشین رفته بود و کشته شده بود.
3
پدرمان این گربه را بزرگ کرده است.
در نعلبکی به آن شیر داده،
غذا جویده و در دهانش گذاشته
پرستاری از اش به عمل آورده است.
4
حالا خودش چندین بچه دارد.
5
ما نمی توانیم جرئت کنیم و نازش کنیم.
6
اگر نازش کنیم
چنگ می زند و دست مان خونین می شود.
7
ناز کردنش حسرتی است.
چه رسد به انتظار اینکه ما را آدم حساب کند،
دم اش را به ما بمالد و نشانه گذاری مان کند.
8
حتی به مادرمان رو نمی دهد.
9
تنها کسی که گربه ما
نشانه گذاری می کند، پدر است.
10
گربه خردمندی است:
الف
در تابستان که مادر در باغچه ی خانه
سبزی
(تره و ریحان و مرضه و غیره)
برای شام می کارد،
همین گربه حراست از باغچه را به عهده می گیرد
و به مرغ ها اجازه بردن جوجه ها به باغچه
و «چریدن» از تره و مرضه و ریحان مادر را نمی دهد.
ب
ضمنا به گربه های بیگانه
اجازه نزدیک شدن به جوجه ها را نمی دهد.
ت
علاوه بر این
مانع افتادن نوزاد از حیاط خانه به باغچه می شود.
11
با پسیکولوژیسم نمی توان مسائل هستی را توضیح داد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر