۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

سیری در شعری از آذر و رضوان (17)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

پیشکش به 
سارا
که مقوی القلوب است.

·        همانطور که ذکرش گذشت، محمد زهری دیالک تیک عشق را بهتر از همه حکما و شعرای کشور توضیح داده است.
·        محمد زهری رادیکال ترین و ریشه ای ترین تعریف را از دیالک تیک عشق عرضه کرده است:

1
از دو چشم

·        این عنوان شعر حکیم توده و حزب توده است:
·        منظور شاعر از مفهوم «دو چشم»، در روند تحلیل شعر روشن خواهد شد:
·        چشم، آئینه است.
·        چشم آئینه ای است که جهان در آن منعکس می شود.
·        چشم آئینه ای است که جهان در آن عکس می اندازد.

·        در این شعر شاعر توده، هر کس آئینه همنوع خویش است.
·        یعنی هر کس می تواند در آئینه همنوع خویش، خویشتن خویش را به تماشا برخیزد و به خودشناسی نسبی دست یابد.

·        تفاوت و تضاد شعرای توده با شعرای طبقه حاکمه همین است:
·        شعرای توده ـ همزمان ـ رئالیست و راسیونالیست اند.
·        رئالیسم و راسیونالیسم معیار مطمئن تمیز روشنفکران (سگان سرسپرده) توده از روشنفکران طبقه حاکمه است.

2
از دو چشم

·        محمد زهری در این شعر، از سوئی تصویر معشوق را در آئینه چشم عاشق نشان خواننده و شونده شعر می دهد و از سوی دیگر، تصویر عاشق را در آئینه چشم معشوق.

3
به چشمت چیستم؟

خاکی به راهی
نگینی قیر وش، در قعر چاهی
گلی پژمرده در گلدان هستی
شکنجی در شب تلخ و سیاهی

·        تصویر عاشق در چشم معشوق در این بند شعر تشریح می شود:
·        عاشق در چشم معشوق، خاک راه است.
·        نگین سیاهی در اعماق چاه است.
·        گلی پژمرده در گلدان هستی است.
·        پیچ و تاب عذاب آلودی در شب تلخ و سیاه است.

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟
·        چرا عاشق در آئینه چشم معشوق، این چنین ذلیل و حقیر و ترحم انگیز انعکاس می یابد؟  

4
به چشمت چیستم؟

بومی به بامی
شراب مرگ در ژرفای جامی
چو هذیان تب آرام سوزی
نه آغازی، نه انجامی، نه نامی

·        در این بند شعر نیز تصویر عاشق در چشم معشوق تشریح می شود:
·        عاشق در چشم معشوق، بوفی نشسته بر بام است.
·        شوکران و شرنگی در جام است.
·        هذیان ناشی از تب آرامش زدائی است.
·        موجود به هویت، بی آغاز و انجام و نامی است.

·        اینجا نیز عاشق در آئینه چشم معشوق، بی همه چیز است.
·        بی هویت و منفی و رقت انگیز است.

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟

5
به چشمم چیستی؟

انبوه رازی
دو دست درد سوز دلنوازی
به گوش بیدلان، نجوای سازی

·        در این بند شعر، تصویر معشوق در چشم عاشق تشریح می شود:
·        معشوق در چشم عاشق، کلافی از اسرار است.
·        سوبژکت درد زدا و دلنواز است.
·        در گوش عاشق، نجوای ساز است.

·        معشوق ضد دیالک تیکی عاشق است.

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟  

6
به چشمم چیستی؟

آغوش سیمی
طواف روزگاران قدیمی
به شبگیر از ره صحرا رسیده
تن از بوی گل آلوده نسیمی

·        در این بند شعر نیز  تصویر معشوق در چشم عاشق تشریح می شود:
·        معشوق در چشم عاشق، آغوش سیمینی برای طواف سال های سپری گشته است.
·        بهانه ای برای مرور مجدد یادها و خاطره های شیرین است.
·        معشوق نسیمی است که به بوی گل آلوده است و سحرگاهان از راه صحرا رسیده است.

·        اینجا نیز معشوق ضد دیالک تیکی عاشق است.

·        سؤال این است که چرا و به چه دلیل؟  

7
کجا با من در آمیزی به رازی؟
میان ما بود راه درازی
من اندر غار تاریک نیازم
تو اندر دشت بی پایان نازی

·        در این بند شعر، رابطه عاشق و معشوق، دیالک تیک عشق، تشریح می شود.
·        بعضی الاغ ها خیال می کنند که واژه دیالک تیک، چیزی از جنس مد است که ما به کار می بریم.
·        اما اگر کسی به اندازه ارزنی مغز اندیشنده در کاسه سر داشته باشد، نعره گوشخراش دیالک تیک را در همین بند شعر با گوش بسته حتی می شنود:
·        معشوق مگر می تواند پرده از اسرار بر دارد و به وحدت با عاشق رسد؟
·        وحدت عاشق با معشوق، نه وحدت عرفانی، نه وحدت محض، نه وحدت متافیزیکی، بلکه وحدت دیالک تیکی است:
·        وحدت اضداد است.
·        وحدت عاشق و معشوق است که ضد دیالک تیکی یکدیگرند.
·        با هم اند و بر هم اند.
·        دوست اند و دشمن اند.  

8
مگر بر بال پندار ات (تو را بر بال خیال)  گذارم
تو را در پیش روی خود بر آرم
نگاه خشم از چشمت بشویم
نشینم، خنده ات در دیده، کارم

·        در این بند شعر نیز رابطه عاشق و معشوق، یعنی دیالک تیک عشق، تشریح می شود:
·        تنها راه نجاتی که برای عاشق می ماند، این است که معشوق را به ترفند خیال نزد خویش آورد.
·        گرد و غبار نگاه خشم را از چشمانش بشوید و خنده معشوق را بسان نهالی در باغ چشم خویش بکارد.

·        این اگر دیالک تیک عشق نیست، پس چیست.
·        این اگر دیالک تیک عاشق و معشوق نیست، پس چیست؟  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر