۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

سهیم بودن


پروفسور دکتر هاینتس پپرله
برگردان شین میم شین

1
·        سهیم بودن در آغاز یکی از مفاهیم اصلی در تعالیم ایده ای افلاطونی بود.
·        افلاطون این مفهوم را برای تعیین رابطه چیزهای منفرد با ایده ها مورد استفاده قرار می داد.

2
·        مسئله فلسفی که مبنای  سهیم بودن است، عبارت است از رابطه میان منفرد و عام.
·        مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص) و عام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
·        به نظر افلاطون چیزهای منفرد با مفاهیم نوعی خود فقط تا درجه معینی انطباق دارند.

4
انسان و ایده ی انسان در جهان ایده ها

·        افلاطون از این امر بطرز ایدئالیستی ـ کلاسیک نتیجه می گیرد که هر کدام از مفاهیم باید با اشیاء مستقل از چیزهای منفرد مشخص انطباق داشته باشند.
·        افلاطون این اشیاء را ایده می نامد.

·        (بدین طریق، مفهوم سیب با ایده سیب انطباق پیدا می کند.
·        آنگاه مفهوم گلابی هم با ایده ایده گلابی انطباق پیدا می کند.
·        افلاطون بدین طریق به وجود جهان ایده ای می رسد.
·        مترجم)  


5
·        آنگاه این سؤال مطرح می شود که رابطه میان جهان ایده ها، بمثابه جهان وجود حقیقی و واقعی و اشیاء جهان تجربی از چه قرار است؟

6
·        افلاطون برای مشخص ساختن این رابطه مفهوم «سهیم بودن» را بکار می برد:
·        سهیم بودن بدان معنی است که چیز منفرد در ماهیت عام ایده سهیم است.

7

·        افلاطون می نویسد:
·        «اگر غیر از زیبای درخود (زیبای فی نفسه)، چیز دیگری وجود دارد که زیبا ست، بنظر من آن چیز به این دلیل زیبا ست که در زیبای درخود سهیم است.»
·        (افلاطون، «فیدون»، 100)

8
·        اما معنای مورد نظر افلاطون از مفهوم «سهیم بودن» همیشه روشن نیست.
·        مثلا او برای تعیین این رابطه از «حضور» ایده ها در چیزها و یا از تشکیل «همبود» (اجتماع) با آنها سخن می گوید:
·        «اگر کسی دلیل زیبائی چیزی را رنگ شکوفای آن، شکل و یا هر چیز دیگر می داند، من پیشاپیش اعتنائی بدان نمی کنم و بسادگی و شاید هم ساده لوحانه تأکید می ورزم که سبب زیبائی آن چیز، حضور و یا همبود (و یا هر تعبیر دیگری که برای این تعلق بکار بریم) زیبائی ازلی است.»
·        (افلاطون، «فیدون»، 100)

9
·        در حالی که افلاطون با این چرخش قلم، دره عمیق موجود میان ایده ها و جهان تجربی را تا حدی پر می کند، اما فرمولبندی های دیگری نیز وجود دارند که دو باره دره عمیقی میان آن دو حفر می کنند.

10
·        بویژه زمانی که افلاطون از ایده ها بمثابه «سرلوحه ها» و «الگوهای» چیزهای منفرد سخن می گوید که بنوبه خود بمثابه «بازسازی ها» و «تصاویر» ایده ها تلقی می شوند:

الف
·        «ایده ها ـ همه بدون استثناء ـ بمثابه تصاویر الگوئی با واقعیت تمام وجود دارند.

ب
·        چیزهای منفرد اما شبیه آنها هستند و سهیم بودن چیزهای منفرد در ایده ها در چیزی غیر از این بازسازی نیست.»
·        («پارمندیس»، 132) 

11


·        بی پایه بودن اندیشه سهیم بودن افلاطونی را ارسطو اثبات کرد.

·        ارسطو در انتقاد از تعالیم ایده ای افلاطون اعلام کرد که تز سهیم بودن یک «تصویر شاعرانه» محض است، «حرفی توخالی» است و ربطی به رابطه واقعی ایده ها با چیزهای منفرد ندارد.
·        (ارسطو، «متافیزیک»، 991 الف، 992 الف)

12
·        ما در تاریخ فلسفه، زمانی با اندیشه سهیم بودن مواجه می شویم که میراث فکری افلاطون بطور بی غل و غش و یا به صورت دگرگون شده مورد استفاده قرار می گیرد:
·        مثلا در مکاتب زیر:

الف
·        در نئوافلاطونیسم

ب

·        در آثار آگوستین

ت
·        در آثار بوتیوس

پ
·        در مکتب فرانسیسکانی در قرون وسطی

ث
·        در آثار توماس فون اکوین

13

توماس فون اکوین (1225 ـ 1274)
ایتالیائی الاصل
یکی از متنفذترین فلاسفه و فقهای تاریخ
از مهمترین فقهای کلیسای کاتولیک
 از نمایندگان اصلی فلسفه در قرون وسطی متعالی
 (اسکولاستیک)
میراث معنوی خارق العاده او هنوز هم در
نئوتومیسم و نئواسکولاستیک
 مؤثر است.
کلیسای کاتولیک روم او را جزو قدیسان تلقی می کند.

·        توماس فون اکوین به اندیشه سهیم بودن بطرز خاصی هیئتی کلاسیک می بخشد.
·        او خدا را بمثابه خود وجود، تلقی می کند که چیزها بنا بر غنای ماهوی خود در وجود الهی سهیم اند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر