۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (35)


کتیبه
(1340)

از این اوستا
(1344)
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار
هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار

عرقریزان، عزا، دشنام، گاهی گریه هم کردیم
هلا، یک، دو، سه، زین سان بارها، بسیار

چه سنگین بود، اما سخت شیرین بود، پیروزی
و ما با آشنا تر لذتی
ـ هم خسته، هم خوشحال ـ
ز شوق و شور، مالامال

·        معنی تحت اللفظی:
·        با تکرار مکرر ورد «یک، دو، سه»، عرق ریزی، عزا داری، دشنام گوئی، گریه و زاری کلکتیو و دسته جمعی آغاز شد.
·        پیروزی اگرچه دشوار، ولی علیرغم دشواری، لذت بار بود.
·        خسته بودیم، ولی خوشحال بودیم و دل مان از شور و شوق مالامال بود.        

1
با تکرار مکرر ورد «یک، دو، سه»، عرق ریزی، عزا داری، دشنام گوئی، گریه و زاری کلکتیو و دسته جمعی آغاز شد.
پیروزی اگرچه دشوار، ولی علیرغم دشواری، لذت بار بود.
خسته بودیم، ولی خوشحال با دلی از شور و شوق مالامال.

·        اخوان در این بند شعر، روند و روال جنبش انقلابی را بطرز رئالیستی و با دقتی حیرت انگیز تصور و تصویر می کند:

2
هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار
هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار

·        او در ورد «هلا، یک، دو، سه» شعار هر عمل مادی را تجرید می کند.
·        انسان ها در هر کار مادی مثلا در جا به جا کردن بارهای سنگین، قایقرانی، تظاهرات خیابانی و غیره چنین شعاری را بر زبان می رانند.

·        چرا و برای چی؟    

3
هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار
هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار

·        شعار، زمینه سوبژکتیو لازم را برای هماهنگ سازی ارگان های اندام و برای یکپارچه سازی عمل افراد فراهم می آورد.
·        شعار انرژی جسمی را با انرژی روحی و روانی همسو می سازد.
·        شعار روندهای مادی و فکری و روحی و روانی را کانالیزه می کند.
·        یعنی در شط خروشان واحدی می ریزد و یکپارچه می سازد.
·        شعار قوای فردی افراد گروه را وحدت و یکپارچگی می بخشد و به قوه مهیب نیرومندی مبدل می سازد.

·        شعار اما چیست و چگونه قوام می یابد؟

4
·        شعار در واقع شعور فشرده و تغلیظ یافته ای است که فرد و توده از آن خود کرده است.
·        شعار زره مادی شعور است.

·        دیالک تیک شعار و شعور از سوئی بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح است و از سوی دیگر بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست:

الف

·        شعار شعوری است که مادیت یافته است.
·        شعار روحی است که  قالب مادی کسب کرده است.
·        شعار حکمی (فکری، اندیشه ای، ایده ای) است که فرم جمله ی موزون به خود گرفته است.
 
ب
·        شعار فرم است و شعور محتوای آن است.
·        شعار ظرف است و شعور مظروف آن است.

5
هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار
هلا، یک ... دو ... سه .... دیگر بار

·        پیش شرط تشکیل شعار، از آن  خود کردن شعور است.
·        چه شعور علمی و انقلابی و چه شعور خرافی و ارتجاعی.

·        اگر در این شعر اخوان، کتیبه خوانده نمی شد و ضرورت وارونه سازی تخته سنگ معلوم نمی گشت، توده به هیچ قیمتی تصمیم به وارونه سازی تخته سنگ نمی گرفت و شعار «هلا، یک، دو، سه» قوام نمی یافت.
·        می توان گفت که شعار حلقه واسط میان تئوری و عمل است.
·        یعنی ما با دیالک تیک سه عضوی تئوری ـ شعار ـ پراتیک سر و کار داریم.
·        با دیالک تیک شعور ـ شعار ـ وجود.
·        با دیالک تیک اندیشه ـ شعار ـ عمل.

6
·        اوراد مذهبی احتمالا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی شعار اند.
·        به عنوان مثال در مراسم تعزیه، اوراد معینی در فرم نوحه و یا «یا حسین» و غیره برای یکپارچه سازی سینه زنی، زنجیر زنی و یا قمه زنی بر لب رانده می شوند.

·        اینجا نیز شعور مذهبی به واسطه ی اوراد، عمل تعزیه را انتظام و سازمان می بخشد.
·        اگر شعور مربوطه توسط روحانیت شیعی میان اهل تشیع اشاعه داده نمی شد و توده آن را از آن خود نمی کرد، اوراد مربوطه نیز تشکیل نمی یافتند.

7
عرقریزان، عزا، دشنام، گاهی گریه هم کردیم
هلا، یک، دو، سه، زین سان بارها، بسیار

·        اخوان در این بند شعر بطور خودپو به این حقیقت امر اشاره می کند:
·        وارونه سازی تخته سنگ ببرکت بسیج همه قوای جسمی، روحی، روانی، احساسی و عاطفی، جامه عمل می پوشد و از جهاتی به تعزیه شباهت پیدا می کند.
·         مفاهیم عزا و گریه  مفاهیم تعزیه اند.
  
8
عرقریزان، عزا، دشنام، گاهی گریه هم کردیم
هلا، یک، دو، سه، زین سان بارها، بسیار

·        اخوان از سوی دیگر، مبارزه توده بر ضد طبیعت (چه طبیعت اول در فرم تخته سنگ و چه طبیعت دوم در فرم جامعه و مناسبات اجتماعی) را در فرم مبارزه جاری میان افراد جامعه، در فرم دعوا و مرافعه تبیین می دارد.
·        مفهوم دشنام حاکی از این حقیقت امر است.

·        آنچه اخوان با دقت نظر ستایش انگیزی تبیین می دارد، کلکتیویته (دسته جمعیت)  همه این کرد و کار ها ست.
·        فعل «کردیم» دال بر این حقیقت امر است.
  
9
چه سنگین بود، اما سخت شیرین بود، پیروزی
و ما با آشنا تر لذتی
ـ هم خسته، هم خوشحال ـ
ز شوق و شور، مالامال

·        اخوان در این بند شعر، نتیجه نهائی حاصل از دیالک تیک شعور و شعار و وجود را، یعنی دیالک تیک اندیشه و شعار و عمل را به شکل دیالک تیک ریاضت و لذت اعلام می دارد:
·        پیروزی یعنی وارونه سازی تخته سنگ، در روند دیالک تیکی رنج و گنج حاصل آمده است.
·        در روند دیالک تیکی زحمت و لذت.

·        سؤال این است که چرا؟
·        منشاء این لذت چیست؟
·        چرا باید کار سنگین، ضمنا شیرین باشد؟
·        چرا باید خستگی با شور و شوق و شادی توأم باشد؟

الف
·        دلیل اول لذت در نتیجه نهائی زحمات است.
·        در وارونه سازی تخته سنگ است.
·        در نیل به آماج و آمال است.
·        نیل به آماج و آمال، سوبژکت (آدمی) را از فشار پسیکولوژیکی تخلیه می کند.
·        آدمی در اثر پیروزی به آرامش روحی و روانی دست می یابد.

·        پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی و شکست انقلاب بورژوائی سفید، به تخلیه پسیکولوژیکی اعضای جامعه منجر شد و به ازدواج های سریع السیر و افزایش سرسام آور جمعیت کشور انجامید.
   
ب
·        دلیل بنیادی لذت در خودآگاهی حاصل از پیروزی است.
·        سوبژکت ببرکت پیروزی به لیاقت فکری و عملی خود پی می برد.
·        به سوبژکتیویته ی خود پی می برد.
·        به آدمیت خود پی می برد.
·        از این به بعد، دیگر کسی نمی تواند او را زباله قلمداد کند.

·        انسان در اثر کار به خود شناسی و خود آگاهی دست می یابد.
·        تفاوت و تضاد بینشی و اخلاقی پرولتاریا و لومپن پرولتاریا به همین دلیل است.
·        انسان در اثر کار به ماهیت انسانی خود وقوف پیدا می کند.
·        کار به همین دلیل، منشاء لذت اصیل و راستین است.
·        لذت، جفت دیالک تیکی ریاضت (رنج و زحمت) است.
·        چه ریاضت مادی و چه ریاضت فکری و هنری     

ت
·        دلیل خودشناسی در اثر کار، این است که سوبژکت در اثر مادی، فکری و هنری خود، ماهیت انسانی خود را باز می شناسد.
·        به استعداد و لیاقت عملی، فکری، علمی و هنری خود پی می برد.
·        به همین دلیل در دریائی از لذت غوطه ور می شود و دلش از عشق به اثر خود مالامال می گردد.

·        اخوان همین حقیقت امر دیالک تیکی ـ ماتریالیستی را با دقت ستایش انگیزی کشف می کند و تبیین می دارد:       

چه سنگین بود، اما سخت شیرین بود، پیروزی
و ما با آشنا تر لذتی
ـ هم خسته، هم خوشحال ـ
ز شوق و شور، مالامال

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر