از این اوستا
(1344)
منزلی
در دوردست
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
دانم،
ای دور عزیز، این نیک می دانی
من
پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
کاش
می دانستم این را نیز
که
برای من، تو در آنجا چه ها داری.
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای منزل عزیز واقع در دور دست، تو
می دانی که من پیاده ای ناتوانم و راه درازی تا رسیدن به تو در پیش دارم.
·
ایکاش این را هم می دانستم که تو
در آنجا برای من چه ها داری.
·
اخوان در این بند شعر به توضیح وضع
و حال مسافر و مقصد نهائی (منزل واقع در دور دست) می پردازد:
1
دانم،
ای دور عزیز، این نیک می دانی
من
پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
·
مسافر، رهرو و یا سوبژکت تاریخ،
پیاده است.
·
در مفهوم «پیاده» دنیائی تئوری
گنجانده شده است.
·
پیاده بودن مسافر به معنی سطح توسعه
فوق العاده نازل وسایط حمل و نقل است.
·
وسایط حمل و نقل یکی از عناصر مهم نیروهای
مولده هر جامعه است.
·
در نتیجه می توان گفت که نیروهای
مولده جامعه اخوان به مثابه مسافر و یا سوبژکت تاریخ، در سطح توسعه رقت باری قرار
دارند.
·
آن سان که او حتی اسب و استری ویا درشکه
ای برای رفتن به سوی منزل واقع در دور دست ندارد.
·
این ضمنا بدان معنی است که مسافر
وسایل و لوازم و مصالح لازم را باید به دوش کشد و به همراه برد.
·
یعنی حتی خر و اسب و قاطر و استر ندارد.
·
این هنوز چیزی نیست.
2
دانم،
ای دور عزیز، این نیک می دانی
من
پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
·
مسافر علاوه بر پیاده بودن، ناتوان
است.
·
یعنی پیر و ضعیف و خرد و خراب است.
·
این به چه معنی است؟
3
دانم،
ای دور عزیز، این نیک می دانی
من
پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
·
این بدان معنی است که نیروهای
مولده انسانی جامعه شاعر، فوق العاده بی تجربه، بی خبر از علم و فن و دانش اند.
·
این به چه معنی است؟
4
دانم،
ای دور عزیز، این نیک می دانی
من
پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
·
برای دادن پاسخ به این پرسش باید
به بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری اشاره کرد:
·
به دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات
تولیدی
·
سؤال اکنون این است که اگر نیروهای
مولده ـ چه نیروهای مولده جاندار و چه نیروهای مولده جامد ـ ضعیف و توسعه نیافته
باشند، جامعه به چه مشکلی برخورد می کند؟
5
·
برای دادن پاسخ به این پرسش باید دیالک
تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی را مورد تحلیل قرار داد:
·
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات
تولیدی، بسط و تعمیم دیالک تیک محتوا و فرم
است:
·
نیروهای مولده محتوای این دیالک
تیک اند و مناسبات تولیدی فرم آن اند.
·
اگر نیروهای مولده، توسعه نیافته
باشند، اگر جامعه مایحتاج خود را با خیش چوبی و گاو و خر تولید کند، مناسبات
تولیدی هم متناسب با آن خواهد بود.
·
مثلا مناسبات تولیدی فئودالی خواهد
بود.
·
در این صورت منزل واقع در دور دست،
یعنی آماج استراتژیکی اخوان، جامعه سرمایه داری خواهد بود که باید با هزار مشقت و
مصیبت بنا شود.
·
این هم هنوز چیزی نیست:
6
دانم،
ای دور عزیز، این نیک می دانی
من
پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
·
راهی که اخوان (مسافر، سوبژکت تاریخ)
تا رسیدن به منزل واقع در دور دست باید طی کند، دور است.
·
یعنی دم دست نیست و مسافر با پای
پیاده، برای رسیدن بدان، باید سال ها وقت و انرژی و نیرو تلف کند.
·
باید تدارکات مادی و فکری و فرهنگی
لا تحد و لا تحسی ببیند.
·
این هم هنوز چیزی نیست:
7
دانم،
ای دور عزیز، این نیک می دانی
من
پیاده ی ناتوان، تو دور و دیگر، وقت، بیگاه است.
·
مشکل اخوان علاوه بر مشکلات فوق
الذکر این است که «وقت، بیگاه» است.
·
منظور از مفهوم «بیگاهی وقت» چیست؟
8
·
بیگاهی وقت احتمالا به معنی قلت
وقت است:
·
سوبژکت تاریخ ساز، فرصت زیادی در اختیار
ندارد تا از عهده انجام اینهمه تکلیف برآید.
·
عمر سوبژکت تاریخ عنقریب به آخر خواهد
رسید.
·
وقت تنگ است.
9
·
شاید منظور اخوان این باشد که
شرایط عینی نامناسب اند.
·
علاوه بر سطح نازل توسعه نیروهای
مولده، علاوه بر سطح نازل توسعه علم و فن و فکر و فرهنگ، حمایت بین المللی برای
نیل به آماج استراتژیکی و بنای جامعه نوین نیز اندک است.
10
کاش
می دانستم این را نیز
که
برای من، تو در آنجا چه ها داری.
·
اخوان به همین دلیل، می خواهد که
به چند و چون میراث نسل قبل برای بنای جامعه نوین پی ببرد.
·
چون جامعه نو همیشه و همه جا با
وسایل و امکانات مادی، فکری و فرهنگی ئی ساخته می شود که تاریخ در اختیار سوبژکت قرار
می دهد.
·
با در اختیار داشتن نیروهای مولده عقب
مانده نمی توان شق القمر کرد.
·
خواستن محض، توانستن نیست.
·
جامعه نو با مصالح مادی و فکری
واقعا موجود ساخته می شود و نه با اراده و عزم جزم محض.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر