۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (85)


احسان طبری
(1295 ـ 1368) 
چگونه بحث کنیم؟
نامه مردم شماره 194
(27 اسفند 1358)

تحلیلی از
شین میم شین

 ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا!
مدعی را در غربت ما راه نیست:
  معیارها دیگر است

·        معنی تحت اللفظی:
·        مدعی را به غربت ما راه نمی دهند.
·        برای اینکه او واجد معاییر (معیارهای) لازم برای ورود به غربت ما نیست.

·        طبری پس از واکنش متناسب با کنش توهین آمیز اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی و تحقیر آنان در سنت سعدی، تحقیر دیگری را بلافاصله بر آن مزید می کند و میان معیارهای توده ای و اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی مرزبندی می کند:
·        اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی واجد شرایط لازم برای ورود به غربت توده ای ها نیستند.
·        آنها از درک معیارهای توده ای ها بکلی عاجزند.

·        این اگر به معنی تحقیر مخالفین در بحث نیست، پس چیست؟
·        این اگر به معنی چسباندن برچسب خریت و نفهمی بر پیشانی اجامر نیست، پس چیست؟   

2
ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا!
مدعی را در غربت ما راه نیست:
  معیارها دیگر است

·        این طرز رفتار طبری در بحث با مخالفین حزب توده، به قول خود طبری، به معنی «افتادن در دام شیوه برخورد نادرست اجامر» و  «آغاز شکست است.»

برخی افراد عاطفی یا بی ‌تدبیر، زود در دام این شیوه‌ های نادرست 
و غیرانسانی بحث می ‌افتند و آنها هم به همین روش ‌ها متوسل می ‌شوند.
این آغاز شکست است.

·        این اما ضمنا به معنی «نهی پیروان از خوردن خرما، ضمن خرماخوری است.
·        این بدان معنی است که خود طبری به اندرزهای خود عمل نمی کند.
·        اما چرا و به چه دلیل؟

3 
 ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا!
مدعی را در غربت ما راه نیست:
  معیارها دیگر است
 

·        دلیل اولش بی سوادی فلسفی خود احسان طبری است.
·        احسان طبری که بهتر از بقیه سران حزب توده بوده، با تفکر مفهومی بیگانه بوده است.
·        به همین دلیل آثار احسان طبری (اگر تعداد انگشت شماری از آنها را مورد صرفنظر قرار دهیم)  کلیشه ای اند و آموزنده نیستند.

4
ما کجاییم در این بحر تحیر، تو کجا!
مدعی را در غربت ما راه نیست:
  معیارها دیگر است

·        دلیل دیگرش وجود عناصر جدی عرفان در ایده ئولوژی طبری است.
·        از  مفاهیم همین جملات او، این مسئله روشن می شود:
·         مفاهیم «بحر تحیر و غربت» از  مفاهیم عرفان اند و با گنجینه مفهومی مارکسیسم ـ لنینیسم بیگانه اند.

5
·        این طرز برخورد خود احسان طبری حامل و حاوی گشتاور هایی از طرز برخورد مولانا و خواجه شیراز است که هر دو (البته با تفاوت های ایده ئولوژیکی جدی) جزو خردستیزان اند.

6
 بغرنجی ما در سادگی ما ست
  خودبودگی ما در بی خودی

·        طبری به جای بررسی عینی مسئله، به جای بررسی عینی اختلاف نظرهای ایده ئولوژیکی و طبقاتی، رجز عرفانی می خواند.
·        این نشانه برخورد عصبی و پسیکولوژیکی به توهین ها و تحقیر های اجامر فئودالی و فوندامنتالیستی است.
·        این طرز بحث و هماندیشی طبری، از سر تا پا، سوبژکتیویستی است.

·        طبری اگر مارکسیسم ـ لنینیسم را تا حدی فهمیده بود، می بایستی تحقیر و توهین اجامر فئودالی و فوندامنتالیستی را مورد تحلیل رئالیستی و راسیونالیستی قرار دهد و از این چالش نظری با اجامر به شناخت آنها و حزب توده نایل اید.
·        بحث برای پوز دادن نیست.
·        بحث پراتیک فکری است و پراتیک فکری ساز و برگ مطمئن شناخت و محک مطمئن برای تعیین صحت و سقم شناخت است.

7
بغرنجی ما در سادگی ما ست
 
 خودبودگی ما در بی خودی

·        اگر کسی سخنرانی های ژوزف استالین را گوش کرده باشد، در این سخن طبری، وجود مشترک ماهوی با آن کشف خواهد کرد:
·        طبری در این جمله به تجلیل عرفانی از توده ای ها می پردازد:
·        توده ای ها به زعم احسان طبری با همه فرق دارند:
·        در عین بغرنج بودن، ساده اند و در عین بی خود بودن، خودبود اند.
·        محتوای ماهوی این هارت و پورت عرفانی طبری همان هارت و پورت ژوزف استالین است:

رفقا
ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم.
ما از مصالح خاصی برش یافته ایم.
کسانی هستیم که سپاه سردار بزرگ پرولتاریا،
سپاه رفیق لنین را تشکیل می دهیم.
هیچ افتخاری بالاتر از تعلق به این سپاه نیست.
هیچ افتخاری بالاتر از داشتن نام عضویت حزبی
که بنیادگذار و رهبر آن رفیق لنین است، نمی باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر