۱۳۹۵ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی محمود دولت آبادی (11)


تحلیلی از 
 میم حجری

نون نوشتن
محمود دولت آبادی

در جامعهٔ ما یک تغییر عجیب رخ داده است
 که اثرات و نشانه‌ های آن را در فرد فرد مردم می ‌توان مشاهده کرد
و آنچه را اکنون می‌بینیم
چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست.

اما اینجا یک نکتهٔ ظریف را نباید نادیده گرفت
و آن توجه به این سؤال است که

آیا دگرگونی شرایط، خصلت‌های جدیدی پدید آورده است
یا این خصائل در نهفت مردم ما وجود داشته
و در شرایط تازه بروزی تازه یافته است؟
 
نه.
خصلت‌ها تازه نیستند، حادث نشده ‌اند،
و اتفاقاً بسیار قدیم ‌اند.

دزدی، ارتشاء، مفتخواری، تنبلی، فقدان حس مسئولیت، کلاهگذاری، فرومایگی و دونمایگی، نوکربابی، میل به تهاجم به حقوق دیگری، فقدان حسّ مسئولیت اجتماعی، ندانستن و نشناختن جای خود در مناسبات اجتماعی، گرایش به تلقّی یک ‌شبه ره صدساله رفتن، حقد (کینه)  و حسد، نفی دیگری به استنباط اثبات خود، خواری ‌پذیری تا حدّ یک سگ در مقابل قبلهٔ قدرت، چشم بستن بر ستمی که روا بر دیگری می ‌شود و شانه خالی کردن از زیر بار احتمال خطر، کلاه خود را دو دستی چسبیدن، دروغ گفتن، ریا کردن،
 و در همه حال جانب قدرت را گرفتن و لازم و غیرلازم آب به آسیاب ستمگر ریختن، چشم‌ها را به ‌روی حقیقت بستن، زشتی را ستودن و نیکی را خوار شمردن ...
این همه اصلاً حادث نیست،
بل به طول عمر آدمیزاد، قدیم است
 و جزء جزئش در نهفت ما مردم وجود داشته
که در این دوره، به شگون موجه شمرده ‌شدنِ «ریا» بروز عام یافته است.
ریا و تقیّه، به‌ خصوص وقتی انسان از باورهای نیکِ خود، از باورهای وجدانی‌اش جدا افتاده و فاصله گرفته باشد،
همان بار می ‌آورد که بار آورده است.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر