۱۳۹۵ خرداد ۳, دوشنبه

سیری در شعری از آذر و رضوان (23)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

1
به چشمم چیستی؟
انبوه رازی

·        انبوه راز بودن معشوق زمینی و آسمانی ـ انتزاعی (خدا)، همانطور که ذکرش گذشت، علل ایده ئولوژیکی نیز دارد:
·        پشت سر دیالک تیک عشق، منافع سر و مر و گنده ی طبقه حاکمه کمین کرده است.
·        یکی از مهم ترین دلایل اشاعه وسیع مقوله عشق، همین منافع مادی و ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است:

الف
·        بی دلیل نیست که میلیون ها بیت شعر به زبان های مختلف راجع به عشق سروده شده است.

ب
·        بی دلیل نیست که هزاران رمان عاشقانه از جنس لیلی و مجنون به رشته تحریر در آمده است.

ت
·        بی دلیل نیست که هزاران ترانه راجع به عشق خوانده شده است.

پ
·        بی دلیل نیست که بخش اعظم اوقات گرانبهای ابنای بشر صرف همین عشق کذائی می شود.

ث
·        بی دلیل نیست که هنر هر ننه مرده ای، ایدئالیزه کردن لگام گسیخته و بی پروای عشق است.
·        بی آنکه کسی به ارائه تعریف عینی استانداردی از آن  قادر باشد.
   
2
به چشمم چیستی؟
انبوه رازی

·        بیشک این اجامر طبقه حاکمه انگل و پتیاره اند که معشوق زمینی و آسمانی ـ انتزاعی را بی شرمانه و بی رحمانه ایدئالیزه می کنند.
·        انبوه راز گشتن معشوق، بیشک علل طبقاتی و ایده ئولوژیکی دارد.

·        عشق ستائی، دسیسه، توطئه و ترفند پیش اندیشیده ی طبقه حاکمه  است.
·        هدف و آماج اجامر از انبوه راز کردن معشوق، بخشیدن جذابیت خارق العاده به معشوق زمینی و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن است.
·        این فرمی از ارسال مردم به دنبال نخود سیاه عشق کذائی است.

3
به چشمم چیستی؟
انبوه رازی

·        این انبوه راز کردن ایده ئولوژیکی معشوق به قیمت زباله واره سازی توده تمام شده و تمام می شود.
·        به قیمت تخریب خانه ی خرد خلایق تمام می شود.
·        چون «سرمه چشم کردن خاک زیر پای معشوق» (حافظ) نه فخر انگیز، بلکه شرم انگیز است.
·        بنده و وابسته ی همنوع و یا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی همنوع گشتن، در شأن انسان نیست.
·        این کرد و کار، ننگی نابخشودنی است.
 
·        ما در تحلیل اشعار و آثار سعدی و غیره این مقوله معشوق را زیر ذره بین تحلیل دیالک تیکی قرار داده ایم.

·        مراجعه کنید به تحلیل اشعار و آثار سعدی  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
دو دست درد سوز دلنوازی

·        معشوق از نظر محمد زهری، «دو دست درد سوز دلنواز» است.

·        این به چه معنی است؟

5
دو دست درد سوز دلنوازی

·        محمد زهری در این جمله، برای توضیح چند و چون معشوق، دیالک تیک درد و دل را به شکل دیالک تیک دو دست درد سوز و دو دست دلنواز بسط و تعمیم می دهد.
·        بدین طریق، فونکسیون چندگانه (مولتی فونکسیونالیته ی)  معشوق با دقت ستایش انگیزی تعیین می شود.   

6
دو دست درد سوز

·        معشوق فونکسیون دو دست آتشین را بازی می کند که درد را به شعله های آتش می سپارد و خاکستر می سازد.
·        دو دست آتشین معشوق، آتش بر تار و پود درد می افکند.

·        اگر کسی روند ملاقات عاشق با معشوق را تجربه کرده باشد، به صحت و دقت نظر محمد زهری پی می برد:
·        در ملاقات عاشق و معشوق، قلب هر دو بشدت می تپد و شطی از خون سرشار از اکسیژن در مویرگ های اندام جاری می شود.
·        آتشین بودن دست ها به همین دلیل است.
·        البته در این واویلا فقط دست ها آتشین نیستند.
·        در این جور مواقع، سرتاسر سطح اندام در چنگ ابرهای الکترونی شعله ور است.  
·        معشوق ـ به احتمال قوی و بی اختیار ـ برای رهایی از این آتش الکترونی سوزان دست بر روی و موی عاشق می کشد و عاشق در اثر این داد و ستد انرژتیکی آرامش می یابد.   

7
دو دست درد سوز

·        درد پدیده ای پسیکولوژیکی است.
·        معشوق بدین طریق، نقش روانپزشک را به عهده می گیرد.

8
دو دست درد سوز

·        محمد زهری ـ در هر صورت و شاید برای اولین بار در جهان ـ  تعریف مطلقا مدرنی از مقوله عشق ارائه می دهد:

الف
دو دست درد سوز

·        عشق ـ در بهترین حالت ـ به مثابه چیزی از جنس رواندرمان (داروی روحی ـ روانی، پسیکو فارماچوی تیکا) جلوه گر می شود:
·        عشق به مثابه داروئی درد سوز، درد ستیز و درد زدا و معشوق هم به مثابه روانپزشک نمودار می گردد.

·        در برخی از فیلم های هالی وود و غیره از این فونکسیون معشوق گزارشات تصویری ـ تجربی ارائه شده است.
·        زن در این فیلم ها مردان کور خشمگین را با استفاده از دو دست، آرام و رام می سازد و مانع خونریزی و فاجعه می شود.

ب
دو دست درد سوز

·        عشق ـ در بد ترین حالت ـ به مثابه چیزی از جنس مواد مخدر جلوه گر می شود:
·        عشق به مثابه چیزی از جنس افیون نمودار می گردد.
·        عشق به مثابه چیزی از جنس هروئین، تریاک، والیوم، مسکن و غیره عمل می کند.
·        معشوق در این صورت به عنوان سوبژکت تزریق هروئین و غیره نمودار می گردد.
·        این تصور و تصویر محمد زهری از معشوق نیز رئالیستی و راسیونالیستی است.

·        چرا و به چه دلیل؟

9
دو دست درد سوز

·        به این دلیل که تخدیر و یا تسکین عاشق توسط معشوق، بسان تخدیر و تسکین بواسطه مواد مخدر و مسکن، کوتاهمدت است.
·        عاشق ـ در هر صورت ـ مظهر نیاز و بندگی و وابستگی به معشوق می ماند و رفع نیاز قطعی عاشق محال می گردد.
·        یعنی دیالک تیک نیاز و راز و ناز (محمد زهری)  حل نمی شود.

·        این بدان معنی است که دیالک تیک یاد شده در چارچوب دیالک تیک عشق غیرقابل حل است.

·        برتولت برشت، شاید به همین دلیل، دوستی را پیشنهاد می کند.

·        مراجعه کنید به نقل قولی از برتولت برشت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

10
دو دست درد سوز

·        برای اثبات صحت و دقت نظر شاعر توده و حزب توده، باید به پدیده های وسیعا رایج و شایع میان هنرمندان و روشنفکران طبقه حاکمه (و نه فقط طبقه حاکمه)  از نصرت رحمانی تا شهریار، از جلال آل احمد تا احمد شاملو و اجامر دیگر اشاره کرد:

الف
·        به پدیده اعتیاد به مواد مخدر

ب
·        به عیاشی (سکسیسم)   

ت
·        به الکلیسم    
پ
·        به نیهلیسم

ث

·        به آوانتوریسم (ماجراجوئی راست و چپ، فاشیسم، فوندامنتالیسم شیعی و سنی، تروریسم، سادیسم، مازوخیسم و غیره)  

11
دو دست درد سوز

·        این بدان معنی است که عشق با مواد و روش های مخدر و مخرب دیگر دست در دست می رود تا بلکه همدیگر را تکمیل کنند و به موقتیت (گذرائی)  تخدیر و تسکین توسط عشق غلبه صورت گیرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر