کتیبه
(1340)
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
هلا،
یک ... دو ... سه .... دیگر بار
هلا،
یک ... دو ... سه .... دیگر بار
عرقریزان،
عزا، دشنام، گاهی گریه هم کردیم
هلا،
یک، دو، سه، زین سان بارها، بسیار
چه
سنگین بود، اما سخت شیرین بود، پیروزی
و
ما با آشنا تر لذتی
ـ هم
خسته، هم خوشحال ـ
ز
شوق و شور، مالامال
·
معنی تحت اللفظی:
·
با تکرار مکرر ورد «یک، دو، سه»،
عرق ریزی، عزا داری، دشنام گوئی، گریه و زاری کلکتیو و دسته جمعی آغاز شد.
·
پیروزی اگرچه دشوار، ولی علیرغم دشواری،
لذت بار بود.
·
خسته بودیم، ولی خوشحال با دلی از
شور و شوق مالامال.
1
·
برای درک بهتر این بند شعر، بهتر
است که نظری به بند پیشین آن بیندازیم:
یکی
از ما که زنجیرش رهاتر بود، بالا رفت،
آنگه
خواند:
«کسی
راز مرا داند
که
از این رو به آن روی ام بگرداند»
و
ما با لذتی این راز غبارآلود را
مثل دعایی
ـ زیر لب ـ
تکرار
می کردیم
و
شب شط جلیلی بود، پر مهتاب .
·
در این بند شعر، توده ی پا در
زنجیر، توسط روشنفکر توده به راز منقش بر کتیبه، آگاه می گردد.
·
راز منقش بر کتیبه چیست؟
2
·
اخوان در بند دوم همین شعر به این
پرسش تعیین کننده، پاسخ داده است:
چنین
می گفت:
«فتاده
تخته سنگ آنسوی، وز پیشینیان،
پیری
بر
او رازی نوشته است، هرکس طاق، هر کس جفت»
·
اکنون این سؤال پیش می آید، سینه
سپر می کند و پاسخ می طلبد:
·
پیر رازنگار از پیشینیان بر کتیبه
کیست؟
3
چنین
می گفت:
«فتاده
تخته سنگ آنسوی، وز پیشینیان،
پیری
بر
او رازی نوشته است، هرکس طاق، هر کس جفت»
·
پیری که بر کتیبه رازی را نوشته و
برای نسل های بعدی به میراث نهاده، مادر و یا پدر، مادر بزرگ و یا پدر بزرگ طبقاتی
همان همزنجیری بوده که زنجیرش سبک تر از زنجیر همزنجیریان است.
·
پیر راز نگار بر کتیبه، روشنفکر
ارگانیک توده بوده است.
·
سؤال این است که راز از چه قرار
است و چگونه پیر پیشینیان به این راز پی برده است تا آن را بر کتیبه ای حک کند و
به آیندگان به میراث نهد؟
4
یکی
از ما که زنجیرش رهاتر بود، بالا رفت،
آنگه
خواند:
«کسی
راز مرا داند
که
از این رو به آن روی ام بگرداند»
·
راز ثبت شده بر کتیبه، چکیده و
فشرده ی دانش تجربی پیشینیان است.
·
پیر حکاک راز، روشنفکر توده بوده
است و دانش تجربی ـ تاریخی توده را تقطیر کرده و در فرم اندیشه ای بر تخته سنگ، تحریر
کرده است:
«کسی
راز مرا داند
که
از این رو به آن روی ام بگرداند»
·
رهایش اجتماعی در گرو وارونه سازی
مناسبات اجتماعی وارونه است.
·
رهایش اجتماعی در گرو پیروزی
انقلاب اجتماعی است.
·
سؤال این است که منشاء این دانش
تجربی، این تئوری چه بوده است؟
5
«کسی راز مرا داند
که
از این رو به آن روی ام بگرداند»
·
منشاء دانش تجربی، همیشه تجربه است
و تجربه یا تجربه «شخصی» است و یا تجربه تاریخی است.
·
روشنفکر پیر توده، تجارب توده در
طول تاریخ را حلاجی و تجرید کرده است و در قالب جمله ی کوتاهی ریخته است.
·
دانش تجربی یکی از فرم های بسط و
تعمیم مقوله فلسفی موسوم به تئوری (نظریه) است و تجربه یکی از فرم های بسط و تعمیم،
مقوله فلسفی فوق العاده مهم موسوم به پراتیک است.
·
دیالک تیک دانش تجربی و تجربه، یکی
از فرم های بسط و تعمیم دیالک تیک تئوری و پراتیک است.
·
پراتیک یکی از کشفیات مهم مارکس است.
·
این راز اما مشخصا به چه معنی است؟
5
«کسی راز مرا داند
که
از این رو به آن روی ام بگرداند»
·
این رهنمود پیر توده، فقط اعلام
ضرورت انقلاب اجتماعی به مثابه یگانه طریق و ترفند رهایش ریشه ای و رادیکال اجتماعی
نیست.
·
این رهنمود، ضمنا نافی همه «چه»
نمود های متنوع و متفاوت در طول تاریخ است.
·
زیر و رو کردن مناسبات اجتماعی،
انقلاب اجتماعی، سلب مالکیت از طبقه حاکمه انگل و مرتجع، ضمنا به معنی کوبیدن مهر
بطلان بر همه «چه» نمودهای موجود در طول تاریخ است:
الف
«کسی راز مرا داند
که
از این رو به آن روی ام بگرداند»
·
رهنمود پیر توده مبنی بر «از این رو
به آن رو سازی» جامعه، یعنی وارونه سازی جامعه وارونه، به معنی جار بلند بطلان واکنش
غریزی، مثلا شورش بی برنامه و بی حساب و کتاب است.
·
مراجعه کنید به روولوسیون (انقلاب)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
·
به معنی جار بلند بطلان اوولوسیونیسم
است.
·
مراجعه کنید به اوولوسیونیسم، دیالک
تیک روولوسیون و اوولوسیون در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
ت
·
به معنی جار بلند بطلان آنارشیسم است.
پ
·
به معنی جار بلند بطلان اوتوپیسم
است.
·
مراجعه کنید به سوسیالیسم اوپیکی
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ث
·
به معنی جار بلند بطلان آوانتوریسم
است.
ج
·
به معنی جار بلند بطلان تئوری
توطئه (بابوفیسم) است.
ح
·
به معنی جار بلند بطلان تروریسم و الی
آخر است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر