۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

سیری در شعری از اخوان ثالث (23)


 ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟

·         معنی تحت اللفظی:
·        ای مار قهقهه، هم زشت هستی و هم پست.
·        همچنان و هنوز بی رحم و فرومایه و حریص هستی.
·        در آئینه سرخ من، مگر چه دیدی که آن را شکستی؟

·        اخوان در این بند شعر، حکایت دیگری راجع به مار قهقهه  نقل می کند:

1
آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي
همچنان بي رحم و سيري ناپذيري، دون
تا چه ديدي تو در اين آيينه ی سُرخم
كه چنينش خُرد بشكستي؟

·        مار قهقهه در این شعر اخوان، پس از تماشای خویشتن در آئینه راهب سالخورده، از فرط خنده نمی میرد.
·        بلکه برعکس، آئینه را در هم می شکند و به حیات نکبت بار خود ادامه می دهد.

·        این روایت دیگرگونه از حکایت مار قهقهه اما، به چه معنی است؟

2
آي مار قهقهه، هم زشت، هم پستي

·        اگر مار قهقهه زشت است، پس برون (ظاهر، نمود) فریبای آن در بند قبلی این شعر اخوان چگونه توجیه می شود؟ 

اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته
 ـ با آوازه ـ
عالم را
  اي فقط آوازه، ديگر هيچ

·        مار قهقهه چگونه و با چه ترفندی می تواند، هم زشت و هم پست باشد و علیرغم زشتی (ظاهر منفی) و پستی (ذات منفی) فریبا باشد؟
·        مار قهقهه چگونه می تواند، فقط شهرت و نام و آوازه باشد؟

3

·        ظاهرا نظر اخوان، رئالیستی و راسیونالیستی نیست.
·        ولی فقط ظاهرا و نه ذاتا.

·        برای اثبات صحت نظر اخوان، باید به تجربه زنده زندگی روی آورد و در پرتو پراتیک زندگی، صحت نظر اخوان را اثبات کرد.

·        تجربه ـ نه فقط به قول مارکس، بلکه حتی به قول حافظ ـ محک مطمئن برای تمیز سره از ناسره است:

خوش بود، گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد.

·        معنی تحت اللفظی:
·        تجربه معیار مطمئنی برای تعیین درجه غل و غش چیزها وادم ها ست.

4
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
  اي فقط آوازه، ديگر هيچ

·        در افواه عمومی و رسانه های همگانی فرنگ، ضرب المثل معروفی هست که کلید گشایش قفل این معمای اخوان است:
·        «قدرت و ثروت آدمیان را سکسی می کند.»

·        ما بهتر است که از بحث انتزاعی صرفنظر کنیم و وارد جامعه و جهان عینی و واقعی شویم و ماران ملی و بین المللی قهقهه را مورد بررسی قرار دهیم:

1

مار قهقهه ای به نام تیمور لنگ


 هارولند
 ـ سفرنامه نویس و پدید آور کتاب «تیمور لنگ، آخرین فاتح جهان» ـ
در چندین قسمت کتابش از ارتباط حضرت صاحب قرآن امیر تیمور با
حافظ شیرازی حکایت نموده
که قسمتی از آخرین نامه حافظ شیرازی را
خدمت علاقمندان به خوانش می گذارم.
 هارولند می نویسد:
 حافظ شیرازی در آخر عمر متوجه می شود
که چندی پیش با تیمور سوگند وفاداری خورده است.
 وی پیش از مرگ برای گور و کفن خویش اقداماتی به عمل آورده
 و تحت نظر آن ها را مهیا می سازد
و برای تیمور نامۀ تاثر انگیزی راجع به نزدیکی رحلت خویش
به شرح زیر می نویسد:
«مردان بزرگ (مار قهقهه) 
به خوبی آگاه هستند که دنیا دار فانی است.
  مردان دانشمند (مار قهقهه)
خود را به هوی و هوس و تجملات وتعیشات زود گذر جهان آلوده نمی سازند.
  زیرا می دانند که همه چیز دنیا زود گذر است

2
·        این همان حافظ عنگلابی است و آن هم همان تیمور لنگ گورکانی است.


ناهید

  از حافظ ظریف اندیش انتظار دوستی با آدمکش جلادی که
از فوران خون قربانیانش به هیجان می آمده،
متعجب ومتحیر شدم وفهمیدم:
«همی دانم که نادانم.»

3


·        این مثال روشنی بر فریبائی مار قهقهه در عین ستمکاری، زشتی و پستی آن است.

·        بر اساس این تجربه تاریخی نباید به اخوان حق داد؟

·        حافظ شیرازی هر چه باشد، نه کور بوده و نه کودن.
·        حافظ از جنایات وحشت انگیز مار قهقهه (تیمور لنگ) بهتر از هر کسی با خبر بوده، ولی علیرغم آن مار قهقهه شهیر جهان را جزو مردان «دانشمند» و «بزرگ» محسوب می دارد که «خود را به هوی و هوس و تجملات وتعیشات زود گذر جهان آلوده نمی سازند.»

4

 اما راجع به پیمان من و شما
 که هیچ گاه قصد شکستن آن را ندارم
و در نظر من این عقد اتحاد و دوستی همایونی
بزرگترین پیروزی می باشد
و اگر جسارت نباشد
 آرزوی من آن است که
 روز قیامت این عهد نامه در دست من باشد
تا مرا به شکستن پیمان ملامت نکنید.»

·        حافظ است و با مار قهقهه پیمان اتحاد بسته است و می خواهد که عهد نامه در روز قیامت در دستش باشد تا مار قهقهه او را به پیمان شکنی متهم نکند.

·        این هنوز چیزی نیست: 

9
 خلاصه همان طوری که بودم، می میرم
 و تمام هوی هوس دنیا را ترک می گویم
و از خداوند برای پادشاه بزرگ ( تیمور) برکت می طلبم.
  پادشاهی که مثل سلیمان، حکیم و مثل اسکندر، بزرگ است.
  
·        ای حافظ شیرازی، طرف جانی بالفطره است.
·        تلی از جمجمه مردم برپا کرده است.
·        مار قهقهه است.
·        مار قهقهه ـ لا مصب ـ چگونه می تواند حکیم باشد، یعنی از اهالی حکمت باشد؟
·        این هم هنوز چیزی نیست:

10

گرچه ضرورت ندارد که راجع به فرزندم
ـ زین الدین ـ
سفارش کنم.
خداوند او را زیر سایه ی شما حفظ کند.
  او را به خدا و شما وا می گذارم .
  شک ندارم که شما این عهد را حفظ خواهید کرد.

·        حافظ است و فرزندش را به مار قهقهه می سپارد.
·        انگار مار قهقهه مربی کودکستان است.

·        این هم هنوز چیزی نیست: 

11
و نیز استدعا دارم،
 دوست صمیمی خود را
برای آخرین بار از دعا فراموش نکنید.
 دوستی که با امید و خوشحالی به محبت شما
از این جهان می رود.

·        ای حافظ شیرازی، مار قهقهه که عابد دیرنشین و پارسای پرهیزگار نیست تا در حق تو دعا کند.

·        ضمنا مار قهقهه چگونه می تواند «دوست صمیمی» تو باشد؟

·        این هم هنوز چیزی نیست:  

12
خداوند در نتیجه ی دعای آن پادشاه بزرگ توانا
 به من رحم آورده و مرا به زمره ی مقربان ببرد.
 
·        حافظا دعای مار قهقهه که موجب ترحم خدا به شخص شخیص تو و ارتقای مقام تو در درگاه الهی نمی شود.
·        مگر صالح متدین خداترسی در شیراز و حوالی یافت نمی شود  که به دعای مار قهقهه امید و دل بسته ای؟

·        این هم هنوز چیزی نیست: 

13
استدعای من از آن اعلیحضرت همین است.
 وصیت آخرمن چنین است که
 شما در آخرت مسئول و جواب دهنده ی آن خواهید بود

·        مار قهقهه بدین طریق جزو انبیاء الله و اولیاء الله تصور و تصویر می شود:
·        مار قهقهه به شخصیتی در رده آل عبا و ائمه اطهار ارتقا می یابد و  شفیع روز جزا قلمداد می شود.

·        این نمونه اول از ماران قهقهه است که به قول اخوان، درونش ما را کشته، برونش ببرکت شهرت، سکنه عالم را کشته و فقط شهرت است و بس.

·        آیا با تکیه بر این تجربه عینی نباید به اخوان حق داد؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر