جمعبندی از
مسعود بهبودی
در رابطه کودک با پدر
سوبژکت رابطه پدر است.
کودک تابع متغیری به نام پدر است.
1
در رابطه پدر با کودک
سوبژکت رابطه کودک است.
پدر به ساز کودک می رقصد.
2
در رابطه مستانه با میم
رابطه متقابل و برابر حقوق است.
سوبژکت رابطه با اوبژکت رابطه مرتب جا عوض می کند.
3
در تعویض مستمر جای سوبژکت و اوبژکت
نمی توان تعیین کرد که مستانه سوبژکت است و یا میم
4
آره.
حق با شما ست.
رابطه میان تابع و متغیر
رابطه به معنی واقعی کلمه نیست
وابستگی است.
5
رابطه به معنی واقعی کلمه
همین شق سوم است
رابطه دو طرفه است و نه یکطرفه.
6
روابط واقعی ـ عینی هم
روابط دیالک تیکی اند:
یعنی همزمان تضادمند و وحدتمند هستند.
به عنوان مثال
رابطه زن و شوهر
7
برای شق اول می توان
رابطه بوس مافیا و پیروان را مثال زد
رابطه مجتهد و مقلد مثال دیگری است.
رابطه ارباب و نوکر
رابطه کدبانو و کلفت
اینها همگی یک سوبژکت رابطه دارند.
8
عکس این روابط شق دوم را تشکیل می دهند
که در عالم واقع وجود ندارد.
فقط در حرف هست.
چون مثلا مجتهد به ساز مقلد نمی رقصد.
جفنگیات حاجی آقا را باید نقد کرد و نه نشخوار.
1
و گرنه جامعه به جنگل تبدیل می شود.
2
از گذار بشریت از عالم حشرات به عالم آدمیان، از طبیعت به جامعه،
میلیون ها سال می گذرد.
3
برگشت به اصل (فوندامنتالیسم)
به معنی خواب خرد و تولد هیولا ست
(فرانسیسکو گویا)
و راه برگشت به ایام توحش و بربریت را هوار می سازد.
4
تمدن و فرهنگ بشری
نعمت بزرگی است که به خون دل به دست آمده است.
فحشا را باید با دقت علمی و تجربی ـ نظری تعریف کرد:
1
اولا فحشا محدود و منحصر به زنان نیست.
2
ثانیا نمی توان و نباید آن را در فرمی و یا در عناصر فرمالی خلاصه کرد
و عملا تحریف کرد.
3
فحشا ربط تعیین کننده ای به سکس به ازای پول ندارد.
4
با حذف مالکیت خصوصی هم فحشا ریشه کن نمی شود.
5
فحشا
علل مختلف مادی و روحی و روانی و فکری و
در تحلیل نهایی
علل طبقاتی و ایده ئولوژیکی دارد.
6
فحشاء چه بسا علل جهان بینانه دارد.
7
مثلا وابستگی به طبقات اجتماعی واپسین
(طبقات برده دار واپسین، فئودال واپسین و بورژوازی واپسین)
به خلأ معنوی زیست منجر می شود.
8
این خلأ به طرق مختلف پر می شود،
بی آنکه بتواند پر شود:
الف
یکی از این طرق، سکس است.
ب
طریق دیگر مواد مخدر است.
9
بخش مهمی از روسپی های ایران و جهان
از طبقات مفتخور و انگل و مرفه اند.
10
روسپیگری آنها عمدتا نه برای پول، بلکه برای سکس است.
11
فحشا فرمی از لومپنیسم است.
12
فحشا ارزش ها و معیارهای ارزشی، اتیک و اخلاق خاص خود را دارد.
ت
طریق دیگر پر کردن خلأ طبقاتی،
آوانتوریسم (ماجراجوئی چپ و راست) است.
پ
طریق دیگر تمایلات فاشیستی، فوندامنتالیستی و میلیتاریستی است.
ث
طریق دیگر نیهلیسم (فلسفه پوچی) است.
مسابقات خطرناک ماشین سواری
یکی از مظاهر همین نیهلیسم است.
ادامه دارد.
1
و گرنه جامعه به جنگل تبدیل می شود.
2
از گذار بشریت از عالم حشرات به عالم آدمیان، از طبیعت به جامعه،
میلیون ها سال می گذرد.
3
برگشت به اصل (فوندامنتالیسم)
به معنی خواب خرد و تولد هیولا ست
(فرانسیسکو گویا)
و راه برگشت به ایام توحش و بربریت را هوار می سازد.
4
تمدن و فرهنگ بشری
نعمت بزرگی است که به خون دل به دست آمده است.
فحشا را باید با دقت علمی و تجربی ـ نظری تعریف کرد:
1
اولا فحشا محدود و منحصر به زنان نیست.
2
ثانیا نمی توان و نباید آن را در فرمی و یا در عناصر فرمالی خلاصه کرد
و عملا تحریف کرد.
3
فحشا ربط تعیین کننده ای به سکس به ازای پول ندارد.
4
با حذف مالکیت خصوصی هم فحشا ریشه کن نمی شود.
5
فحشا
علل مختلف مادی و روحی و روانی و فکری و
در تحلیل نهایی
علل طبقاتی و ایده ئولوژیکی دارد.
6
فحشاء چه بسا علل جهان بینانه دارد.
7
مثلا وابستگی به طبقات اجتماعی واپسین
(طبقات برده دار واپسین، فئودال واپسین و بورژوازی واپسین)
به خلأ معنوی زیست منجر می شود.
8
این خلأ به طرق مختلف پر می شود،
بی آنکه بتواند پر شود:
الف
یکی از این طرق، سکس است.
ب
طریق دیگر مواد مخدر است.
9
بخش مهمی از روسپی های ایران و جهان
از طبقات مفتخور و انگل و مرفه اند.
10
روسپیگری آنها عمدتا نه برای پول، بلکه برای سکس است.
11
فحشا فرمی از لومپنیسم است.
12
فحشا ارزش ها و معیارهای ارزشی، اتیک و اخلاق خاص خود را دارد.
ت
طریق دیگر پر کردن خلأ طبقاتی،
آوانتوریسم (ماجراجوئی چپ و راست) است.
پ
طریق دیگر تمایلات فاشیستی، فوندامنتالیستی و میلیتاریستی است.
ث
طریق دیگر نیهلیسم (فلسفه پوچی) است.
مسابقات خطرناک ماشین سواری
یکی از مظاهر همین نیهلیسم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر