پروفسور
دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم
اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان
شین میم شین
فصل
هشتم
بخش
سوم
کاپیتالیسم
به مثابه نقطه پایانی تاریخ بشریت
هربرت
اسپنسر
پیشکش
به
آصف
رزم دیده
(۱۳۱۷ـ ۱۳۶۷)
در
اردبیل به دنیا آمد.
در اوین به دار آویخته شد.
هربرت اسپنسر (1820 ـ 1903)
از فلاسفه بورژوائی واپسین
جامعه شناس انگلیسی
مؤسس تئوری اوولوسیون
از پیشقراولان
سوسیال ـ داروینیسم
7
·
از دید اسپنسر، ارگانیسم انسانی بنا
بر جبر طبیعی از موجودات تک سلولی به صورت ارگانیسم کامل، به درجه عالی تمایزمند و
فردیت یافته توسعه یافته است.
·
همان جبر طبیعی در اوولوسیون (تکامل
تدریجی) اجتماعی از فرم نطفه ای یعنی از گله های اولیه انسانی به تشکیل کشور آزاد ظفرمند
صنعتی بریتانیا منجر شده است که تمایزمندی طلبی و فردیت یابی طلبی اش با مشخصات
فوق الذکر ارگانیسم انسانی انطباق دارند.
8
·
این نتایج توسعه ارگانیکی و سوپر
ارگانیکی ـ همه با هم ـ نقطه پایانی تاریخ بشری را پدید می آورند که در آن نقطه با
تکمیل صنعت، تجارت و دموکراسی، برای ارگانیسم های انسانی «میدان عمل آزاد» ابدی و
ضمنا مکلف به قواعد فونکسیونی جامعه صنعتی تضمین می شود.
·
(اسپنسر «اصول جامعه شناسی»، 1885، ص 498)
9
·
بنظر اسپنسر، «جامعه بورژوائی، جامعه
ای به درجه عالی تمایز یافته و فردیت یافته است و فرم آغازین آن، گله های انسانی
نطفه ای در درو دورهای تاریخ بشری بوده است.
·
هر گله ای ارگانیسمی با بدویت (پریمیتیویته)
سلولی است.
·
هر گله رشد می کند.
·
هر گله در حین رشد، در هم تنیده می
شود.
·
با افزایش بغرنجیت، وابستگی متقابل
اجزاء افزایش می یابد.
·
مدت حیات کلی آن در مقایسه با طول
عمر اجزای متشکله اش، غول آسا می گردد.
·
انتگراسیون (همپیوندی) رشد یابنده
با ناهمگونی رشد یابنده توأم است.
10
·
جامعه بورژوائی هم بسان ارگانیسم انسانی
از دولت، کشور، صنعت کوچک خانگی شروع می شود و به تراست ها و کارتل ها می رسد.
·
از روستا و شهر شروع می شود و به
کلانشهرها می رسد.
11
·
نکات زیر با روشنی تمام پدیدار می
گردند:
الف
·
تقسیم کار رشد یابنده
ب
·
تعداد دم افزون حرفه ها
ت
·
وابستگی دم افزون شهر و ده
پ
·
وابستگی دم افزون خلق ها به یکدیگر
12
·
توسعه روابط و تمایزات بطور خطی
پیش می رود و به امپراطوری جهان فراگیر بریتانیا می رسد.»
·
(سومبارت، «هربرت اسپنسر»، ص 116)
13
·
اسپنسر مبارزه بر ضد «جامعه صنعتی»
را، یعنی بر ضد کاپیتالیسم و به خاطر سوسیالیسم را فاجعه قلمداد می کند:
·
بنظر اسپنسر مبارزه بر ضد کاپیتالیسم
یعنی مبارزه بر ضد قانون اوولوسیونی مبتنی بر جبر طبیعی و مبارزه بر ضد «عالی ترین
محصول» اجتماعی آن.
14
·
اسپنسر ضمنا با هر اصلاح (رفرم) اجتماعی
نیز مخالفت می ورزد:
الف
·
اولا به این دلیل، که جامعه سرمایه داری بهترین بهترین ها ست که
پیشبرد کسب کرده است و راه نیل آن به کمال نهائی اش را نمی توان «بطور تصنعی بهتر
ساخت.»
·
(اسپنسر، «مقدمه ای بر مرحله جامعه شناسی»،
جلد 2، 1896، ص 225)
ب
·
ثانیا بنا بر تز معروف به «بقای
تندرست ترین ها»، فقط ارگانیسم های انسانی و اقتصادی ئی می توانند و باید دوام آورند
که «حق حیات دارند»، یعنی موجب استغنای (غنی تر گشتن) جامعه صنعتیمی
شوند.
·
(همانجا، ص 263)
15
·
از دید اسپنسر باید به دو نکته زیر
توجه اکید داشت:
الف
·
کیفیت هر جامعه در اثر حفظ تصنعی
اعضای ضعیفش، بلحاظ فیزیکی تنزل می یابد.
ب
·
کیفیت هر جامعه در اثر حفظ تصنعی
اعضای ضعیفش، بلحاظ بلحاظ اخلاقی و هوشی تنزل می یابد.
·
(همانجا، ص 180)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر