تحلیلی از
مسعود بهبودی
مسعود بهبودی
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
سؤال این بود که اقساط «مرگ قسطی»
را چگونه می توان پرداخت؟
1
·
در آئینه ضمیر طبقاتی ـ ارتجاعی حریف،
اولین تجربه کودک برای تمرین راه رفتن، اولین زمین خوردن کودک، در عین حال، اولین
قسط مرگ است.
2
·
هر تلاش آدمی برای آموزش حرف زدن،
خواندن، نوشتن، کار کردن، اخراج شدن از از کار، شکست در عشق، شکست در کسب و کار و
کلا هر تجربه منفی و مثبتی، قسطی است برای عزرائیل علیه السلام و الاجمعین.
·
پرداخت آخرین قسط، بدین ترتیب، به
معنی پایان پرداخت بدهی و ورود عنقریب عزرائیل و حواریون و قبض روح است.
·
روشنفکر ارگانیک طبقه حاکمه انگل با
تئوریزه کردن تئوری امپریالیستی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی «مرگ قسطی»، بشریت را
عملا از هر تجربه عملی نهی می کند.
·
بدون تجربه اما از انسان اجتماعی چه
باقی می ماند؟
4
·
تجربه از هر نوع، سرچشمه تفکر است.
·
حتی تجارب توأم با شکست، درس اند و
درس آموزند.
·
بدون تجربه سرچشمه تفکر می خشکد و
از اعضای جامعه مشتی مهره تهی مغز عاجز از تمیز خیر از شر باقی می ماند.
·
این همان چیزی است که اقلیت انگل
از جامعه مطلوب خویش انتظار دارد.
·
چون استثمار انسان اندیشنده و عملا
انقلابی بمراتب دشوار تر و پر مشقت تر از نهادن یوغ بر گرده مشتی مهره است که غیر
از توان تفکر و شناخت، همه چیز دارند.
·
اکنون محتوای طبقاتی ـ ارتجاعی
تئوری «مرگ قسطی» اندکی آشکار می گردد.
·
برای کسب یقین و برای تعیین صحت و
سقم تحلیل خود به تحلیل این فراز از کتاب حریف خطر می کنیم:
5
·
این فراز با موضعگیری معرفتی ـ
نظری (تئوری شناخت) حریف فرانسوی شروع می شود:
·
پیری بزعم حریف، می تواند چیزی از
جنس سرنوشت باشد و یا هر چیز دیگری باشد.
·
هر خواننده خرفت و خر حتی از خود
خواهد پرسید:
·
«این دیگر چه نویسنده ای است که از تعریف
پیری حتی عاجز است؟
·
پیری چه ربطی به سرنوشت و قضا و
قدر دارد؟
·
پیری را که در روز کذائی الست، با
جوهر نامرئی قضا بر پیشانی هر کس و هر چیز نمی نویسند.
·
ضمنا چرا باید پیری بلای بدی باشد؟»
6
·
روند و روال طبیعی و عینی این است
که هر چیزی و هر موجودی در سیکل عینی قانونمندی متشکل از تریاد پیدایش ـ رشد ـ زوال
بسر می برد:
·
هر چیز جامد و جاندار روزی پدید می
آید، رشد می کند و نهایتا زوال می یابد تا به عناصر متشکله اش تجزیه شود و از نو
در فرم دیگری ترکیب شود.
·
زندگی بدین طریق است که توقف نمی
یابد و ساز شورانگیز خود را مرتب از سر می گیرد.
·
سیکل لایزال هستی و حیات همین است
و استثناء نمی شناسد.
·
پیری هر کس نقطه اوج رشد و توسعه و
تعالی او ست.
·
پیری نه بلای بد، بلکه نعمت بی
بدیلی است.
·
پیری مرحله متعالی حیات هر کسی
است.
·
پیری قله شکوهمند زندگی است.
·
پیری مرحله گذار از خریت و جهالت و
بربریت به مرحله انباشت تجربه و تفکر و خرد و خودمختاری است.
·
سؤال ولی این است که چرا پیری در ایده
ئولوژی طبقه حاکمه انگل به مثابه فاجعه جا زده می شود و جوانی ایدئالیزه و تجلیل
می شود؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر