تحلیلی از
فریدون
ابراهیمی
و
اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده
ايم، شك داريد،
پس
ـ اگر
راست مى گوييد –
سوره
اى مانند آن بياوريد و گواهان
خود را
-
غير خدا-
فرا
خوانيد.
·
در این آیه، قبل از هر چیز، نهی از
تردید صورت می گیرد:
·
خدا از خلایق می خواهد که در وحی
منزل بودن قرآن کریم تردید نکنند.
·
سؤال اما این است که دلیل تردید
خلایق در وحی الهی بودن آیات قرآن چیست؟
·
به عبارت دیگر، کی کسی در صحت
ادعای دیگری تردید می کند؟
1
و
اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم، شك داريد
·
شک و تردید اولا وقتی نسبت به
ادعائی صورت می پذیرد که ادعای مربوطه ضد و نقیض باشد.
·
آیات قرآن نیز همانطور که در تحلیل
های قبلی روشن شده، ضد و نقیض اند.
·
به همین دلیل هم کسانی بوده اند،
که وحی منزل بودن آن را زیر علامت سؤال قرار داده اند.
2
·
شک و تردید نسبت به ادعائی ثانیا
وقتی صورت می پذیرد که آن ادعا بر اساس تجربه عینی قابل اثبات نباشد.
·
به قول حافظ:
·
محک تجربه، مطمئن ترین طریق و
ترفند برای اثبات صحت و سقم دعاوی است.
خوش بود، گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او، غش باشد.
·
حافظ در این بیت، آدمی را به زر
تشبیه می کند و برای تعیین درجه خلوص آن، محک تجربه را پیشنهاد می کند:
·
در گذر از کوره تجربه (پراتیک) صحت
و سقم اندیشه، حقیقت و بطلان نظر و صداقت صاحب نظر و ماهیت مدعی روشن می شود.
3
و
اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم، شك داريد،
پس
ـ اگر
راست مى گوييد –
سوره
اى مانند آن بياوريد و گواهان
خود را
-
غير خدا-
فرا
خوانيد.
·
خدای اسلام در این آیه برای اثبات
ادعای خود، نه استدلال منطقی می کند و نه با تکیه بر تجربه از صحت دعاوی آیات قرآن
دفاع به عمل می آورد.
·
بلکه از هر منتقدی می خواهد که
سوره ای مثل سوره های قرآن نازل کند.
·
طرز استدلال بدی نیست.
·
ولی عاری از ایرادات زیر نیست:
الف
و
اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم، شك داريد،
پس
ـ اگر
راست مى گوييد –
سوره
اى مانند آن بياوريد و گواهان
خود را
-
غير خدا-
فرا
خوانيد.
·
اولا کسی که متن معیوبی را به چالش
می کشد، بدان معنی است که او اندیشه و اسلوبی را رد می کند که در متن مربوطه نمایندگی می شوند.
·
مثلا اگر کسی خرافه ضد و نقیضی را
به نقد می کشد، این بدان معنی است که او نه خود خرافه را قبول دارد و نه ضد و نقیض
گوئی حاکم بر آن را.
·
حالا خدائی بیاید و از او بخواهد
که متن مشابهی را سرهم بندی کند، این نه نشانه عقل کل بودن خدا، بلکه نشانه ساده
لوحی و یا عوامفریبی او ست.
ب
پس
ـ اگر
راست مى گوييد –
سوره
اى مانند آن بياوريد و گواهان
خود را
-
غير خدا-
فرا
خوانيد.
·
ثانیا منتقد متنی، اندیشه ای و یا
اسلوبی حتما نباید قادر و مایل به بازتولید آن باشد.
·
از کریم و یا هر کس دیگر، چه پنهان
که سرهم بندی کردن آیاتی همانند آیات قرآن او، کار دشواری نبوده و نیست.
·
به همین دلیل نسخه های مختلفی از
همین قرآن کریم وجود دارد.
·
برخی از این نسخه ها توسط شیعیان
تحریر یافته اند.
·
این نسخه ها کمترین تفاوتی با قرآن
کریم ندارند.
·
در برخی از این نسخه ها، آیات مستحکم
و محکمی در زمینه جانشین بلافصل پیامبر بودن علی ابن ابیطالب آمده است و خیلی
چیزهای دیگر.
·
روحانیت شیعه در ایام قدیم در حوزه
های علمیه همین نسخه ها را تأیید می کرد.
·
امروزه احتمالا تکذیب می کند و
جعلی تلقی می کند.
ت
پس
ـ اگر
راست مى گوييد –
سوره
اى مانند آن بياوريد و گواهان
خود را
-
غير خدا-
فرا
خوانيد.
·
فرض کنیم این کار بشود و گواهان
منتخب، آن را همتراز با قرآن کریم محسوب دارند.
·
آنگاه چه خواهد شد؟
·
خدا جا خواهد زد؟
·
ضمنا چرا خدا خودش را از جمع
گواهان مستثنی می دارد؟
·
چرا نمی خواهد در جوار آنها سوره
جدید را مورد ارزیابی قرار دهد؟
پ
·
این طرز استدلال قرآن همان طرز
استدلال رایج در جوامع عقب مانده از قافله تمدن و روشنگری است:
·
وقتی به نظری، ادعائی، شعری، رمانی
کسی ایراد می گیرد، در طرفة العینی عیاشی و یا علافی از پشت پرده برون می آید و با
دهن کف کرده هارت و پورت کنان می گوید:
·
گر تو بهتر می زنی، بستان بزن.
·
توهین مستور در این طرز «استدلال»
جاهلانه این است که شأن نزول این مصراع شعر از قرار زیر است:
·
این مصراع یکی از مصراع های شعری
از مولانای به اصطلاح اشرافیت فئودالی «بی ادب» است:
آن
یکی نایی خوش، نی می زده است
ناگهان
از مقعدش بادی بجست
نای
را بر کون نهاد او که ز من
گر
تو بهتر می زنی، بستان بزن
·
نی نواز خوشنوازی مشغول نی زدن بود
که بادی از مقعدش برون زد.
·
نی را بر کون خویش نهاد و گفت:
·
«اگر تو بهتر از من می نوازی، این نی و این
هم میدان.
·
بستان و بنواز.»
4
پس
اگر نكرديد
- و هرگز نمى توانيد كرد –
از
آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگ ها هستند
و براى كافران آماده شده،
بپرهيزيد.
·
در این آیه از خالی بندی خدای
اسلام پرده برمی افتد:
·
اول بازتولید سوره ای همانند سوره
های قرآن کریم را پیشنهاد می کند و از فرط حواسپرتی بی اعتنا به آمادگی و یا عدم آمادگی
منافقین و یا کفار به شرکت در این چالش، اعلام می دارد که بازتولید یاد شده، محال
است.
·
بعد خط و نشان می کشد و تهدید می
کند.
·
آنهم چه تهدیدی:
·
بترسید از آتشی که هیزمش آدم و سنگ
است و تحفه ای برای کفار است.
·
هیزمی از آدم و سنگ هم شنیدنی است
و هم شعر است و شیرین است.
·
چه کسی می گوید که خدا شاعر نیست؟
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر