۱۳۹۴ شهریور ۲۵, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (346 )

 
پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

بخش دوم
اثبات حاکمیت پسا انقلابی بورژوازی    
سن سیمون و کومته
ادامه

پیشکش
 به
پروفسور پهلوان پرولتاریا

 امیر حسین آریان پور
(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸) 

35
·        کومته اما خیلی زود متوجه می شود که نه قیصر فرانسه و نه انجمن موقت تأسیس شده توسط خودش در سال 1848، به تنهائی قادر به برقراری آرامش و نظم بورژوائی ـ پوزیتیو نیستند.
·        کومته به همین دلیل در اثری تحت عنوان «ترانسندنتس» (ماورای تجربی)، گام دیگری به پیش برمی دارد.  

36
·        کومته به «استبداد انرژتیکی» به یاد مانده ی اعلیحضرت و بویژه به تبلیغات پوزیتیویستی نیایشی سازمان یافته، تشریفات مذهبی واره (چیزی از جنس اطعام دسته جمعی نان و شراب عیسی مسیح و حواریون) را ضاافه می کند و جامعه شناسی پوزیتیو را به عنوان مذهب بشریت جا می زند.
·        مذهبی که متمرکز بر «راسیونالیته پوزیتیو» به مثابه «مذهب بشردوستی» الهی است و ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) علمی ـ پوزیتیو به مثابه مظهر کلیت اجتماعی عاری از هر هرج   مرج و هر مرافعه ی کوته اندیشانه است.   
·        (ماسینگ، «آگوست کومته» در اثر کسلر، «کلاسیک های تفکر سوسیولوژیکی»، جلد 1، ص 61
·        کومته، «سیستم  سیاست پوزیتیو»، جلد 2، ص 30، جلد 4، ص 62)

37
·        کومته، به عبارت دیگر، در تئوری اجتماعی اش، با جا زدن خود به عنوان سخنگوی کلیت اجتماعی مستقل تقریبا بی کم و کسر، در مقابل منافع واقعا شکل گیرنده مردم، گرایشات سرکوبگر در واقعیت جامعه زمان خود را به عنوان سیستم حاکمیت اجتماعی و سیاسی استبدادی افراطی تئوریزه می کند و مورد تجلیل قرار می دهد:
·        کومته «همه منافع فردی اعضای جامعه را تابع منافع اقلیتی انگشت شمار می سازد و همان اقلیت انگشت شمار را نماینده کل جامعه جا می زند.
·        کلی که پیشاپیش، سلب منافع شده است.»
·        (اشتاین هاور، «جامعه شناسی آگوست کومته»، 1966، ص 67)

38
·        سن سیمون با فلسفه اجتماعی اش، اگرچه در جهان نا آرام، ولی با امواچ دینامیکی (پویای) انقلاب سال 89 شناور بوده است.
·        سن سیمون می تواند با بی پروائی به «رهائی و تشکیل جامعه بورژوائی مدرن» و قابله های لازم بدان از قبیل انقلاب فرانسه و ناپلئون رجوع کند.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 8، ص 116 )  

39
·        سن سیمون گام تعیین کننده به سوی پیروزی ایندوستریالیسم (صنعتگرائی) را در این می بیند و این جریان را بطرز اوولوسیونیستی و با امید سیاسی چشمگیر در نظر می گیرد.  

·        مراجعه کنید به اوولوسیون، روولوسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

40

·        مارکس راجع به این وضع و حال با در نظر داشتن ضمنی سن سیمون می نویسد:

الف
·        «یکی (انقلابی) زمین زیر پای فئودالیسم را تکه تکه می کند و سر از تن فئودال ها جدا می سازد.
·        فئودالیسمی که خود بر آن رشد کرده است.

ب
·        یکی دیگر (ناپلئون) در داخل کشور فرانسه، شرایط لازم برای مسائل زیر را فراهم می آورد:  

1
·        شرایط لازم برای توسعه رقابت آزاد را

2
·        شرایط لازم برای چپاول مالکیت ارضی کوچک (خرده مالکیت)  را  

3
·        شرایط لازم برای به کار انداختن نیروهای مولده صنعتی رها گشته از قید و بند (فئودالی) ملت را.    

ت
·        همین اما در خارج از مرزهای کشور فرانسه، همه جا، هر چه از فئودالیسم می یابد، از سر راه خود می روبد تا محیط پیرامون مورد نیاز جامعه بورژوائی فرانسه را در قاره اروپا پدید آورد.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 8، ص 116 )  

41
·        کومته اما دچار مشکلات مهمی است:   

الف
·        کومته می بیند که چگونه انقلاب فرانسه (1789) به مبارزه میان جناح های مختلف بورژوائی کشیده شده است.   

ب
·        کومته می بیند که بورژوازی فرانسه چگونه در زیر فشار پرولتاریا به سازش سیاسی با «ارتش، بوروکراسی و پلیس ناپلئون سوم» تن در می دهد تا بلحاظ اقتصادی کسی باشد.
·        (آبندروت، «تاریخ اجتماعی جنبش کارگری اروپا»، ص 34)  

42
·        جامعه شناسی کومته ـ آگاهانه و یا نا آگاهانه ـ شرایط لازم برای تأسیس دستگاه دولتی بورژوائی فراگیر منطبق با منطق توسعه کاپیتالیسم را پدید می آورد.
·        مناسبات فرانسه را جامعه شناسی کومته، با توجه به حرکت و تضادمندی اش و با توجه به «کیفیات عمل» و «مبارزات طبقاتی» اش، به مثابه «تکه ای از طبیعت» قلمداد می کند.
·        «حقایق امور» اجتماعی را به مثابه پدیده های «طبیعی واره» (منطبق با طبیعت) تبلیغ می کند.
·        و همه اینها را به مثابه قله (نقطه اوج) تاریخ جا می زند.
·        تاریخی که بر کلیشه سه مرحله ای تقلیل یافته است.    
·        به همین دلیل، فرمولبندی جامعه شناسی پوزیتیوی از این دست، برای کومته، در عمل به صورت «بیگاری سختی» در می آید.
·        فرار کومته به دامن قوای سزاری (روم باستان) و قوای اخلاقی ـ مذهبی در این چارچوب قابل فهم است.
·        (سومبارت، «سن سیمون و کومته»، ص 82)   

43
·        مارکس بر آن بوده که کومته را باید به مثابه سن سیمون جوان و تنگ نظر دید و گذشت.
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 31، ص 234)  

44
·        ولی باید یاد آور شد که کومته در اواسط قرن 19، وظیفه طبقاتی بورژوازی فرانسه را « به طرز سوسیولوژیکی» جامه عمل می پوشاند:

الف
·        کومته با ابدی جا زدن نظام بورژوائی، زحمات و مشقات بورژوازی فرانسه را به سطح علمی ـ پوزیتیو می برد.

ب
·        کومته با اعلام نظام بورژوائی به مثابه «وضع طبیعی»، مطلق ترین شعار را در این مورد فرمولبندی می کند.  

ت
 لوئی اوژنه کاواناک (1802 ـ 1857)
ژنرال فرانسوی
سرکوبگر کارگران پاریس و لیون

·        کومته با جا زدن «همکاری بورژوازی با نخبگان کماکان قوی سابق» به عنوان آخرین نبرد بر ضد خرابکاران آنارشیستی و پرولتری به تجلیل از آن می پردازد.
·        بدین طریق است که بورژوازی با هلهله و هورا از قتل عام کارگران پاریس و لیون در تابستان سال 1848 توسط ژنرال کاواناک استقبال می کند.   

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر