مغرضانه است.
اگر بحث بر سر
محتوا ست که به سی سال اخیر مربوط نمی شود .
پیش از آن هم
بوده است.
اما اگر موضوع فرم است ، جای بحث دارد.
سعید
گاف سنگزاد
·
خیلی ممنون از هماندیشی.
1
·
بحث بر سر اثر هنری معینی است که
مثل هر اثری از هر نوع، آئینه جامعه است و از دیالک تیکی از فرم و محتوا تشکیل
یافته است.
2
·
اصولا و بر خلاف تصور شما، نمی
توان دیوار دوئالیستی میان فرم و محتوا کشید و به قول شما «راجع به یکی از اقطاب دیالک
تیکی» بحث کرد.
·
چنین کرد و کاری دیر یا زود ورشکست
و رسوا می شود و فرمی از خودفریبی و عوامفریبی است.
3
·
آثار هنر خطاطی قبل از این رژیم ماهیتا
چیز دیگری بوده اند، نمونه های بی رمق و رنگپریده ای از آن، هنوز هم تک و توک وجود دارد:
·
دیالک تیکی از فرم و محتوا بوده
اند و اگر یافت شوند، هستند:
·
بیتی، شعری و یا شعاری در فرم
زیبائی عرضه (بازتولید) می شد و خواننده می توانست بخواند و از لذت استه تیکی ـ
هنری ـ محتوائی ـ نظری بهره بر گیرد.
4
·
در این آثار هنر خطاطی اما چه بسا فرم
توخالی عرضه می شود.
·
همه فرم های آثار هنری طبقات واپسین
از رمان تا نقاشی و فیلم و غیره از همین قماش اند.
5
·
خواننده اصلا نمی تواند به محتوای چنین
آثاری پی ببرد.
·
او در بهترین حالت به درک فرم محض
نایل می آید.
·
تازه اگر بتواند نایل آید.
· نظری بر آثار «هنری» ـ نقاشی درباری های فئودالی و «هنرمندان» بورژوائی واپسین برای درک این قضیه کافی است:
· حضرات در کیسه پلاستیکی ترکیبی از رنگ های آبکی پر می کنند و به پرده نقاشی پرتاب می کنند و یا خود لخت می شوند، سطلی از رنگ های گوناگون بر سر خود خالی می کنند و بعد روی پرده نقاشی کذائی غلت می زنند و بدین طریق و ترفند آثار هنری طبقاتی واپسین تشکیل می شوند.
6
·
فرم محض اما وجود ندارد و نمی
تواند هم وجود داشته باشد.
· چون از دیالک تیک عینی، خدا هم حتی نمی
تواند فرار کند و به همین دلیل ابلیس می آفریند تا برای خویشتن خویش قرینه دیالک
تیکی و یا دوئالیستی سرهم بندی کند.
7
·
در نتیجه و عملا، در آثار هنری طبقات
واپسین، فرم با زباله پر می شود.
·
به عبارت دقیقتر با زباله ایدئولوژیکی
پر می شود:
·
پفک نمکی واره می شود.
·
فاحشه واره می شود.
·
به قول سعدی، دهل واره می شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر