Poseidon – Neptun
پوزه ئیدون (نپتون)
داداش بزرگ زئوس
خدای دریاها ـ زلزله ها ـ اسب ها
پوزه ئیدون (نپتون)
داداش بزرگ زئوس
خدای دریاها ـ زلزله ها ـ اسب ها
روانکاو و پژوهشگر فرهنگ و هنر و ادبیات ایران
تز دکترا:
تحول سوژه ی زنانه در ادبیات
سرچشمه:
سایت اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
• صدای چهچه ی آب آمدتز دکترا:
تحول سوژه ی زنانه در ادبیات
سرچشمه:
سایت اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
• داشتم برمی گشتم
• دیدم حوضچه ی پارک را پر کرده اند
• فواره باز شده
• و قطره ها شلپ شلپ
• می ریزند از کاسه ی بالائی
• بر سر و روی حوضِ پائین تر
• کسی از سر راه
• کالسکه ی بچه را با احترام کنار کشید
• تا رهگذری سربلند
• که از مرز افسانه پا به متن خاک می گذاشت،
• معبر را فرا گیرد
• یک نفر گفت:
• «دست شهرداری درد نکند!
• فواره که باشد
• یکی هست که بازو به بازوی مان راه برود!»
• پس اگر می دانستند
• کف حوض هم چراغ نصب کرده
• و روزی از همین روزها
• قرار است نور هوا کرده
• خنکیِ منوّر به اطراف بپاشند،
• آنوقت چه می گفتند؟
• یکی از همین روز ها
• که کودکانِ نیمه برهنه
• توی گودیِ ماسه ها می لولند
• و سطل پلاستیکی کوچک شان
• با بیلچه ها در گیر است،
• انتشار قطرات زرین
• آنان را به خدایانی زمینی مبدّل می کند
• که از اوج ابنیه ی عتیق
• به زمین نشت کرده اند
• روزی از همین روزها
• نیمه ی دامن مادری
• به آرامی وارد حیطه ی آفتا ب می شود
• و کودکی که به دنبال می کشد
بوی ابر می دهد
• و تنِ مشحون از شبنمش
• به گردشگاه های آسمان اشاره دارد
• این کاسه بشقاب سنگی را
• چه کسی جا گذاشته؟
• طعم ستاره ها را
• جویده جویده پس می دهد
• کودکی
• خمیره ی شعر و نعنا را
• شگفت زده بهم می آمیزد
• صدای پای خدا در گوشش پیچیده
• و هجومِ فواره ها
• او را به موطن آب باز می گرداند
• این بید های بلورین
• شانه به شانه ی ما
• خوشه های منتشر گندم
• هوای درو
• دروازه های باز
• وقت خروج!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر