۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۶, شنبه

خدایان

Poseidon – Neptun
پوزه ئیدون (نپتون)
داداش بزرگ زئوس
خدای دریاها ـ زلزله ها ـ اسب ها

دکتر طاهره بارئی
روانکاو و پژوهشگر فرهنگ و هنر و ادبیات ایران
تز دکترا:
تحول سوژه ی زنانه در ادبیات
سرچشمه:
سایت اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


• داشتم برمی گشتم
• صدای چهچه ی آب آمد

• دیدم حوضچه ی پارک را پر کرده اند

• فواره باز شده
• و قطره ها شلپ شلپ
• می ریزند از کاسه ی بالائی
• بر سر و روی حوضِ پائین تر

• کسی از سر راه
• کالسکه ی بچه را با احترام کنار کشید
• تا رهگذری سربلند
• که از مرز افسانه پا به متن خاک می گذاشت،
• معبر را فرا گیرد

• یک نفر گفت:
• «دست شهرداری درد نکند!
• فواره که باشد
• یکی هست که بازو به بازوی مان راه برود!»

• پس اگر می دانستند

• کف حوض هم چراغ نصب کرده

• و روزی از همین روزها

• قرار است نور هوا کرده

• خنکیِ منوّر به اطراف بپاشند،

• آنوقت چه می گفتند؟



• یکی از همین روز ها
• که کودکانِ نیمه برهنه
• توی گودیِ ماسه ها می لولند
• و سطل پلاستیکی کوچک شان
• با بیلچه ها در گیر است،

• انتشار قطرات زرین
• آنان را به خدایانی زمینی مبدّل می کند
• که از اوج ابنیه ی عتیق
• به زمین نشت کرده اند

• روزی از همین روزها
• نیمه ی دامن مادری
• به آرامی وارد حیطه ی آفتا ب می شود

• و کودکی که به دنبال می کشد

بوی ابر می دهد

• و تنِ مشحون از شبنمش

• به گردشگاه های آسمان اشاره دارد

• این کاسه بشقاب سنگی را
• چه کسی جا گذاشته؟

• طعم ستاره ها را
• جویده جویده پس می دهد

• کودکی
خمیره ی شعر و نعنا را
• شگفت زده بهم می آمیزد

• صدای پای خدا در گوشش پیچیده
• و هجومِ فواره ها
• او را به موطن آب باز می گرداند

• این بید های بلورین
• شانه به شانه ی ما
• خوشه های منتشر گندم
• هوای درو

• دروازه های باز

• وقت خروج!

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر