افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط
1
• افلاطون ـ شاگرد سقراط ـ ایده های سقراط را ادامه می دهد.
2
• افلاطون مهمترین نماینده اتیک ایدئالیستی آنتیک (جهان باستان کلاسیک) بوده است.
3
• نظرات اتیکی افلاطون راجع به ماهیت خیر، سجایای اخلاقی، عدالت و غیره، نظراتی که او در رابطه با مسئله دولت، قوانین، دوستی، سعادت و غیره توسعه داده، بر پایه تصور ایدئالیستی ـ عینی او از جهان ایده ها استوار شده اند، جهانی که در رأس آن ایده الهی «خیر» قرار دارد.
4
• افلاطون بر طبق درک فلسفی خویش، روح را بمثابه پایه و اساس فضایل و سجایای اصلی چهارگانه اخلاقی زیر تلقی می کند:
الف
• فضیلت خردمندیب
• فضیلت شجاعتت
• فضیلت معرفت و یا شناختپ
• فضیلت عدالت.5
• بنظر افلاطون ـ ضمنا ـ فضیلت عدالت از جمع آمدن فضایل خردمندی، شجاعت و شناخت تشکیل می شود.
6
• فضایل خردمندی و شجاعت بنظر افلاطون فقط به برگزیدگان، یعنی برده داران اشرافی تعلق دارد.
7
• به خلق، به همبود توده ای دولتشهر یونان باستان فقط سجایای اخلاقی «منفی»، یعنی فضایل شناخت و اخلاق اطاعت و تابعیت تعلق دارند.
8
• برده ها بنظر افلاطون انسان تمامعیار محسوب نمی شوند و لیاقت زندگی مبتنی بر اخلاق (اتیک) را ندارند.
• به این دلیل، میان برده ها و برده داران روابط و تکالیف اخلاقی برقرار نمی شود.
9
• اتیک افلاطونی به دلیل خصلت مذهبی ـ عرفانی و ایدئالیستی اش، در دوره های بعد، از سوی همه طبقات ارتجاعی به عنوان حربه ایدئولوژیکی به خدمت گرفته می شود.
V
اتیک ارسطوئی
اتیک ارسطوئی
ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است:
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند:
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است:
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند:
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی
1
• ارسطو با فلسفه و اتیک افلاطونی به مخالفت برمی خیزد.
2
• ارسطو اتیک خود را در پیوند تنگاتنگ با مسائل عملی زندگی در آن زمان توسعه می دهد.
3
• بنظر ارسطو، همبود دولتشهری، یعنی شهروندان آزاد زمینه واقعی رشد و توسعه اخلاق محسوب می شود.
4
• او فداکاری در راه دولتشهر و اطاعت از آن را پیش شرط لازم برای توسعه و تکامل شهروندان و تبدیل آنان به شخصیت های اخلاقمند می داند.
5
• بنظر ارسطو، در روند خدمت به دولتشهر افراد همبود توسعه می یابند.
6
• ارسطو، اگرچه برده ها را کارافزارهای سخنگو و نظام برده داری را امری طبیعی می داند، اما درک و استنباط او از انسان آزاد ـ بمثابه موجودی اجتماعی و سیاسی ـ گامی بزرگ در تفکر بشری محسوب می شود.
• همین موضع فکری سبب می شود که او تئوری مربوط به اخلاق خود را در رابطه با الزامات عملی، بویژه در رابطه با وظایف دولتی ـ سیاسی و تربیتی زمان خویش تنظیم کند.
• (زون پولیتیکون عبارت است از موجودی اجتماعی و سیاسی که خود را در همبود فعالانه و کنشگرانه توسعه می دهد. مترجم)
7
• به نظر ارسطو، اتیک باید نه برای تئوری صرف، نه برای دانستن معنی سجایای اخلاقی، بلکه برای تجهیز مردم به توش و توان زیست، توسعه و آموزش داده شود.
8
• ارسطو عالی ترین ارزش را در سعادتگرائی ، در سعادت مبتنی بر خردمندی و اخلاقمندی انسان می داند.
9
• ارسطو اتیک را نه به عنوان چیزی بی آماج و هدف (چیزی برای خود)، بلکه به عنوان وظیفه عملی، به عنوان نتیجه کرد و کار و خدمات انسان ها تلقی می کند که برای شناخت این عالی ترین ارزش و برای دست یابی بدان باید آموزش داده شود.
• از این رو ست که او سجایا را به دو دسته تقسیم می کند:
• سجایای فکری (دیانوتیکی)
• سجایای خصلتی (اتیکی)
1
سجایای فکری
سجایای فکری
• سجایای فکری ـ در فلسفه ارسطو ـ عالی ترین سجایا محسوب می شوند و به شرح زیرند:
الف
• خردب
• بلوغ تجربیت
• شناخت عملی.2
سجایای خصلتی
سجایای خصلتی
• سجایای خصلتی عبارتند از شجاعت، رفاقت، صداقت، نیکخواهی، کرامت، تعادل، عدالت، پرهیز (تسلط بر خویش)، ادب و غیره.
10
• تصویر ایدئال از انسان اخلاقمند را مجموعه این سجایا و یا ارزش ها تجسم می بخشند.
11
• سمتگیری به سوی اخلاقمندی، سرنوشت انسان را تشکیل می دهد و با سرشت و طبیعت انسانی مطابقت دارد.
12
• هر کدام از سجایای اخلاقی نامبرده ـ به نظر ارسطو ـ «حد وسطای مطلوبی» است میان افراط و تفریط:
الف
• شجاعت ـ به عنوان مثال ـ حد وسطای مطلوب میان ترسوئی و بی باکی است.
ب
• کرامت حد وسطای مطلوب میان خست و ولخرجی مبتنی بر خودنمائی است.
ت
• اخلاقمندی ـ به نظر ارسطو ـ عبارت است از رعایت «حد وسطای مطلوب!»
• (اندازه نگه دار، که اندازه نکو ست! سعدی)
13
• ارسطو عدالت را کاملترین فضیلت می داند.14
• او در عدالت، پایه و اساس حیات دولتی و خانوادگی را می بیند و در فلسفه خویش با توجه بدان به مسائل سیاست و اقتصاد می پردازد.
15
• بنظر ارسطو، برده ها طبیعتا نمی توانند زندگی منطبق با سجایای اخلاقی داشته باشند.
16
• در نظریات ارسطو راجع به نظام برده داری، خصلت طبقاتی نظرات سیاسی و اتیکی او به وضوح تمام نمایان می گردد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر