۱۴۰۲ آذر ۵, یکشنبه

درنگی در پژوهشی تحت عنوان «فلسطین و تناقض چپ» (۵)


مهدی تدینی

(۱۳۵۹)

پروژهٔ اصلی دیگر او انتقال و شرح اندیشه‌ها و نظریات ارنست نولته،

 متفکر و تاریخ‌نگار آلمانی و از شاگردان مارتین هایدگر 

است.

درنگی 

از

میم حجری

مهدی تدینی

بعدها به ویژه در پی منازعات جنگ سرد و حمایت شوروی از مصر، 

فضای چپ جهانی به طرفداری از فلسطین چرخید.

 

 آنچه که مهدی تدینی مسکوت می گذارد، 

سمتگیری سیاسی تاریخی خلق فسطین و دول عربی

 است.

 


 

خلق فلسطین و اعراب تحت رهبری هیتلرشان موسوم به محمد امین،

بر خلاف خلق یهود،

متحد فاشیسم بوده اند.

محمد امین 

حتی سال ها در المان فاشیستی زندگی کرده و با شخص شخیص عادولف هیتلر محشور بوده است.

این هنوز چیزی نیست.

محمد امین 

در ممالک به اصطلاح اسلامی مثلا در بالکان،

واحد مسلح اس اس خاص خود را داشته است و دوشادوش ارتش نازی بر ضد خلق ها و پارتیزان ها جنگیده است.


حتی

همین عبداناصر به اصطلاح بعثی و سوسیالیستی عربی و انقلابی،

حتی

پس از شکست فاشیسم پس از ج. ج. دوم

پذیرای جنایتکاران یهودی ستیز نازی از نازی آباد آلمان بوده است 

و 

تحت منویات آنان

 به ترور بازماندگان اردوگاه های مرگ نازی 

کمر بربسته است.


در کشور عه هورا و عا شورا هم که رضاشاه خیلی خیلی کبیر 

متحد هیتلر بوده است.

دانش کاه تهران را هم اجامر نازی ساخته اند.

محمد رضاشاه

 تا آخر عمر بر خط فاشیستی پدر رانده است

و

امپریالیسم امریکا و انگلیس را به دلیل اتحاد با اتحاد شوروی

سرزنش کرده است.

 

مهدی تدیتی

تحت تأثیر مراد آأمانی اش بوده است.

 

اختلافات کنونی میان خلق یهود و خلق فلسطین

تازگی ندارد.

اگر تیز بنگریم، 

تداوم آنتی سمیتیسم فاشیستی است.

 

دار و دسته های عنقلابی در فلسطین و لبنان و ایران

همشیرگان فاشیسم اند.

 

فوندامنتالیسم اسلامی سنی و شیعی

چیزی جز فاشیسم فئودالی نیست.

 

فونکسیون اساسی فاشیسم بورژوایی

تحت سرکردگی نیچه

(خاتم الفلاسفه بورژوازی واپسین و معاصر)

شیر کردن بورژوازی ایستاده بر لب گور تاریخی و گسیلش به جنگ پرولتاریای انقلابی

بوده است

و

فونکسیون فوندامنتالیسم سنی و شیعی
شیر کردن اشراف فئودال و روحانی ایستاده بر لب گور تاریخی و گسیلش به جنگ پرولتاریای انقلابی

از

سویی

و

بورژوازی تازه پا

از

سوی دیگر

 است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر