۱۴۰۲ آذر ۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۰۸)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

بخش چهارم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

  

۱

گرت خاکپایان شوریده سر

حقیر و فقیر آید اندر نظر

 

به مردی، کز ایشان به در نیست آن

به خدمت کمر بند، اندر میان

 

تو هرگز مبینشان به چشم پسند

که ایشان پسندیده حق، بسند.

معنی تحت اللفظی:

اگر پابرهنگان به نظرت حقیر و فقیر آیند،

آنها هم به لحاظ مردی فرقی با تو ندارند.

پس آماده خدمت به آنان باش.

آنها حتما نباید مطلوب تو باشند.

همنیمه مطلوب خدا شده اند، کافی است.

 

۱

کسی را که نزدیک ظنت بد او ست

چه دانی که صاحب ولایت خود او ست.

 

معنی تحت اللفظی:

کسی به نظرت آدم بدی می آید، شاید ولی عصر باشد.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

 برای اثبات تئوری شناخت ایدئالیستی، ارتجاعی و غیرعلمی خود،

 دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت

را

 به شکل دیالک تیک خاکپایان و مخاطب بسط و تعمیم می دهد و بعد، هم اوبژکت شناخت (خاکپایان حقیر و فقیر) را و هم سوبژکت شناخت (مخاطب) را از هویت خویش تهی می کند و عاملی خارجی را به عنوان «حق»   مطلق می سازد.

دیگر

نه هویت و زشتی و زیبائی «خاکپایان حقیر و فقیر»

ارزش و اهمیتی دارد

و

نه سلیقه، میل، علاقه و ذهنیت سوبژکت (مخاطب).

 

تعیین کننده

راده و میل و پسند آن است که آن بالا بالاها نشسته است.

 

تو باید کمر به خدمت آن ببندی که حق می پسندد،

حتی اگر از نفرت به «آن» لبریز باشی.

 

تو باید به خدمت خاکپایان حقیر و فقیر کمر ببندی،

حتی اگر از شنیدن شرایط زندگی ذلت بار و غیر انسانی آنها تهوعت بگیرد.

ترفند و نیرنگ سعدی و امثال او

نسیان مطلق دیالک تیک علت و معلول است.

 

سعدی به خواننده اشعار خود،

 حتی اجازه اندیشیدن به علت خاکپائی، حقارت و فقر این توده مولد و زحمتکش را نمی دهد.

سعدی نمی خواهد، که خواننده بپرسد که چرا مولدین ثروت جامعه و جهان، خود حتی نان و لباس و مسکن و بهداشت و امکانات مادی و فکری و فرهنگی سزاوار انسان برای خود ندارند.

 

این کیست

که زنبوران عسل را از عسل محروم می سازد؟

این کیست

 که سازندگان قصرها را از زندگی در کلبه ای سزاوار انسان محروم می سازد؟

 

این کیست

که کودکان مولدین نان را به گرسنگی مادام العمر محکوم می کند؟

سعدی با دعوت ریاکارانه به خدمت در حق «خاکپایان حقیر و فقیر»، در بهترین حالت، برای مسائل اجتماعی راه حل فردی ارائه می دهد.

این کار هر روزه سعدی است.

 

سعدی

همیشه از ارائه راه حل جامعتی برای مسائل جامعتی خود داری می ورزد.

 

تئوری احسان سعدی نیز جز این نیست.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر