۱۴۰۲ آبان ۳۰, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۰۳)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

بخش چهارم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم! 
 

 

۱

بدرد چو گل جامه از دست خار

که خون در دل افتاده، خندد چو نار

 

معنی تحت اللفظی:

وقتی گل از دست خار جامه می درد و دلش خون می شود، مثل انار لب به خنده می گشاید.

 

سعدی

 شکوفا شدن غنچه

را

 در این بیت شعر در مد نظر دارد.

سعدی

میان خار و گل

رابطه انسانی برقرار می کند:

خار و گل را انسان واره تصور و تصویر و تبیین می کند.

آن سان که گل از دست خار به تنگ می اید و جامه خود را پاره پوره می کند:

این

یعنی شکوفا شدن غنچه.

 

سعدی

در این بیت شعر،

 برای اثبات نظر باطل خود،

 دیالک تیک خار و گل

را

 مسخ و مثله و مخدوش می کند و آن را از محتوای عجیب و غریبی می آکند.

 

خار که در واقع پاسدار و محافظ گل در برابر دشمن است،

در قاموس سعدی

به مثابه دشمن خونخوار گل  قلمداد می شود:

گل به دریده شدن جامه اش از سوی خار خونخوار تن در می دهد، تا روزی با دل خونین بخندد.

 

غرض از اینهمه تحریف چیست؟

 

جاهلان کیانند که توده مولد و زحمتکش باید بارشان را بکشد و با جامه دریده و دل خونین مثل انار بخندد؟

 

هدف سعدی ظاهرا مخدوش کردن مرز میان دوست و دشمن است.

سعدی

عملا به تخریب بی برگشت دیالک تیک دشمن و دوست می پردازد.

 

سعدی

به آشتی پر درد و زجر طبقاتی فرامی خواند.

 

سعدی

 توده مولد و زحمتکش را از مبارزه طبقاتی نهی می کند و برای آوردن «سایه نردبام»  به خانه همسایه می فرستد.

 

دشمن هر کس در جهان بینی سعدی

 بانی نهائی خیر است.

اگر خار نمی بود، گل هرگز نمی توانست «با جامه دریده و دل خونین بخندد چو نار.»

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر